چکیده:
در این تحقیق، تلاش بر آن است تا با توجه به آثار پنج گانه نظامی گنجوی به یک سؤال اساسی در مورد آثار و مرام و مشرب او پاسخ داده شود. سؤال این است که آیا داستان های نظامی اخلاقیند یا ضد اخلاق؟ اما برای پاسخ به آن، پرسش های دیگری نیز مطرح می شود که رابطه اخلاق و ادبیات و به طورکلی هنر چگونه است؟ انتظار ما از هنر و ادبیات رواج اخلاق است یا ضد اخلاق در جامعه؟ آیا ادبیات و اخلاق از هم جدایند یا در طول و یا عرض هم دیگر قرار دارند؟ پس از آن هم تفاوت زبان نظامی در منظومه های بزمی وی- بیشتر «هفت پیکر» با دیگر آثار وی- تا اندازه ای که در حل این معما به ما کمک کند، مقایسه می شود. بی شک در این مقایسه به تفاوت های آشکار زبان این شاعر بزرگ با بسامدهای فراوان، به گونه ای که بتوان آن را تغییر سبک نامید، برخورد می کنیم.