خلاصه ماشینی:
"پس سطح بالایقدرت نظامی آمریکا چه از نظر کیفی و کمی و چه از نظر متعارف بودن یا هستهای بودن باعثشده است که این کشور تنها به صرف داشتن آن از سرمایه سیاسی برخوردار شود و در نهایت نفوذ و تأثیرگذاری بیشتر،بادوامتر و نهادینهتری داشته باشد.
امروزه در شرایطی هستیم که به ضرورت اینکه آمریکا موفق شده است درکنار دیگر کشورهای غربی،تعریفی متناسب با فرهنگ و تمدن غربی و همواره با منافع خود ازمفاهیمی چون حاکمیت،دموکراسی و حقوق ارایه دهد،عملا این رهبران فلسطینی هستندکه در موقعیت دفاعی قرار گرفتهاند و برای کسب مشروعیت برای ایجاد حکومت باید به دادنامتیاز بپردازد و حق اسراییل را به رسمیت شناسند.
این نکته برای آنها روشن بود که جدا از اینکهساختارهای اقتصادی،نهادهای سیاسی و کالاهای فرهنگی چهاندازه کارایی،کارامدی ومطلوبیت داشته باشند،وجود یک ساختار نظامی توانمند از«نمایش قدرت بینالمللی»ضرورت دارد تا حصار امنیتی و دفاع نظامی در فرایند توسعهطلبی را فراهم کند؛چراکهمقاومت دیگر بازیگران در برابراین اشاعه بسیار واضح بود.
از زمان پایان جنگ دوم هیچ نبرد نظامی بین دو کشوربزرگ که دارای سلاحهای کشتار جمعی هستند و یا از حمایت مستقیم کشور بزرگ دارندهسلاح میباشند،به وجود نیامده است.
امروزهنیز آمریکا این سیاست را دنبال میکند و چون کشورهای بزرگ خطری از سوی ارزشها و نهادهای مطلوب این کشور احساس نمیکنند،آمریکا از این امکان و قدرت مانور برخورداراست که کشورهای دشمن خود را با استفاده از تمامی امکانات تحت فشار قرار دهد."