خلاصه ماشینی:
"شوق دیدار صادق سرمد {Sبار دیگر گر بعزم بزم دلدار آمده#شوق دیدارم سبب شد تا دگر بار آمدم#من ز دیدارت نگردم سیر یکبار و دو بار#بر گرسنه چشمیم منگر،چنین بار آمدم#با همه آزادگی گشتم اسیر زلف تو#دستگیری کن که من اینجا گرفتار آمدم#تو بدان روی گشاده چشمبندی میکنی#چشم بسته ز آن بکویت بهر دیدار آمدم#سالها انکار کردم عشق روز افزون خود#عاقبت از ترس رسوائی باقرار آمدم#خویشتن در منزل و در محفل خود یافتم#هر کجا در منزل و در محفل یار آمدم#میوۀ ایرانم و در باغ پاکستان تو#من همان بار نوم کاول ببازار آمدم#گرچه دریای حوادث موجخیز و فتنهزاست#قطرهخواران را چه غم کابر گهربار آمدم#اختیار سر ندارد سرمد اندر پای دوست#خاصه کامشب میهمان خاص سردار*آمدمS}(*)این غزل در مهمانی سردار علی شاه در حیدر آباد سند سروده شد.
متأسفانهاز بیانانی که در حیدر آباد ایراد شدهنسخهای در دست نیست.
بجز قطعهای را که آقای صادق سرمدسرودهاند و ما آن را در اینجا از نظرخوانندگان محترم میگذرانیم."