خلاصه ماشینی:
"یعنیدربارۀ موضوع مهمی به اسم تغییر کهقرنهاست فکر فیلسوفان را به خودشمشغول کرده!یعنی دربارۀ اینک هیچچیزی در این دنیا قطعی نیست...
» این مقدمه را که خواندم،به فیلسوفهایکوچولویی فکر کردم که از پشتعینکهای گرد رنگی،با چشمهایشانسطر به سطر این رمان کودک را دنبالمیکنند و میخواهند بدانند فریبا کلهراین بار آنها را با تخیل خود تا کجا میبرد.
البته این طور هم نیست که فقطفیلسوفهای کوچولو منتظر نوشتههایجدید فریبا کلهر باشند،اما به نظرم آنهادنیای تخیلی خانم نویسنده را بیشتردوست دارند.
تندتر از او نه که یواش باشه مثل بیشتر کتابهای فریبا کلهر پراست از اسمهای عجیب و شخصیتهای غریب.
این بار شخصیتها(به تصویر صفحه مراجعه شود)هماهنگ با قانون کتاب(یعنی قانون تغییر)درست زمانی که دارند درذهن خواننده شکل میگیرند،وجه دیگری از خود را نشان میدهندو مثل دوچرخۀ«گربه هه»هر لحظه به شکل دیگری ظاهر میشوند.
شخصیتها به همان سادگی که در ابتدای داستان معرفیمیشوند،نیستند و در نیمههای داستانمثلا مشخص میشود که«پیر زنه»در واقعپیر زن نیست،بلکه زنی است که نقاب بهچهره دارد و فریبکاری میکند."