چکیده:
عشق در تصوف عاشقانه روزبهان بقلی جایگاه ممتازی دارد. این عارف بزرگ قرن ششم ق در ادامه سنتی که از قرون قبل آغاز شده بود، مفهوم عشق را به شکل برجسته ای در آثار خود، به ویژه در عبهر العاشقین ، مطرح کرد. در واقع روزبهان بنای طریقت خویش را در تصوف بر عشق نهاد و گستره این مفهوم در اندیشه وی تا بدان جاست که عشق را در تمام مراتب هستی، از بالاترین تا نازل ترین مرتبه ساری می داند. از نظر او عشق از صفات حق است و چون ذات و صفات حق از هم جدا نیستند، پس عشق نیز چون ذات حق قابل توصیف نیست، و تنها عشق قادر به وصف خود است. عشق را حد و نهایتی نیست و تنها عشق است که م بتواند رابطه میان مخلوق و خالق را به رابطه عاشقانه میان عاشق و معشوق بدل سازد. روزبهان ضمن توجه به انسان به عنوان تجلی جمال الهی، به حسن و زیبایی ظاهری در انسان و تاثیر آن در ایجاد عشق در عاشق، عنایت بسیار دارد و میان حسن و عشق پیوند ازلی برقرار می بیند. او عشق انسانی را نردبانی برای رسیدن به عشق ربانی می داند و با ارائه تقسیم بندی هایی از انواع عشق، چگونگی طی این طریق را بیان داشته است.
Love has a significant place in the mysticism of Rūzbahān Baqlī– the prominent mystic of the 12th century. Dealing with the concept of love is the continuation of a tradition that dates back to the early generations of Sufis. This tradition noticeably has been reflected in Rūzbahān’s works، especially in his Abhar al-‘Āshiqīn. In fact، he constructed his mystical path on the basis of love. He believed that love has flowed down into the whole chain of beings، from the highest level to the lowest one. From his point of view، love is one of the God’s attributes. Since God’s attributes are inseparable from His essence، and the essence of God is ineffable، so love is ineffable too. Therefore، only love could describe itself. Love has no limitations; so، only love can transform the relationship between the Creator and the creature into a relationship between the lover and the Beloved. Rūzbahān considers human being as a manifestation of God’s beauty. He admires physical beauty and goodness as an essential element for falling in love and so he believes in an eternal relation between goodness and love. He considers earthy love as a motivating factor for attaining the divine love. By presenting different categories of love، he shows the way to go through this path.
خلاصه ماشینی:
روزبهان ضمن توجه به انسان به عنوان تجلی جمال الهی ، به حسن و زیبایی ظاهری در انسان و تأثیر آن در ایجاد عشق در عاشق ، عنایت بسیار دارد و میان حسن و عشق پیوند ازلی برقرار می بیند.
ارنست ، کارل ، «مراحل عشق از ادوار آغازین تصوف ایران از رابعه تا روزبهان »، میراث تصوف ، به کوشش لئونارد لویزن ، ترجمۀ مجدالدین کیوانی ، تهران ، انتشارات مرکز، ١٣٨٤، ج ١، ص ٣٣١.
روزبهان در تفسیر حدیثی از پیامبر که فرمود: «در کسی که دوست نمی دارد و دوست داشته نمی شود، خیری نیست ٥»، می گوید: خیر کلی که منافع اهل دو عالم است ، در عاشق و معشوق قرار گرفته است ؛ زیرا عشق آنها از تأثیر عشق الهی آمده است .
رابطۀ حسن و عشق از نظر عارفانی که مشرب عرفانی آنها مبتنی بر عشق است موضوع حسن و زیبایی بسیار مهم است ؛ از این رو، آنان را عارفان مکتب جمال نیز خوانده اند.
٤ در تصوف عاشقانۀ روزبهان ، انسان آیینه دار جمال حق است ، پس بدون تردید در این بینش ، عشق به حسن و زیبایی از لوازم اصلی شناخت و محبت حق به شمار می رود.
چه در ظاهر و چه در باطن پیوند کامل پدید می آید و بدین صورت است که صفات معشوق در عاشق نفوذ می کند و جان و دل و عقل و صورت و صفت او را فرامی گیرد و نفس را هوای عشق پیدا می شود و عقل را هوس التباس در عشق انسانی ، به روی انسان در می گیرد.