خلاصه ماشینی:
"نگارنده این مقاله میکوشد تا در این نوشتار کوتاهبا رویکردی دینپژوهانه و از دیدگاه دانش ادیان (Science of Religion) مسأله ارتباط دین وتمدن را به اختصار مورد مطالعه و تبیین قرار دهدو اهمیت آن است،در هرگونه بحث از رابطه دینبا دیگر مقولات فکری و فرهنگی لازم است برایمراعات توالی و ترتیب منطقی بحث ابتدا به تلقیو تعریف پذیرفته خود اشاره کنیم و سپس رابطهیا عدم رابطه دین با آن مقوله را مورد بررسی قراردهیم.
پیش از ورود به بحث رابطه دین و تمدن و داوریو اظهارنظر در این مورد به نظر میرسد،ذکر دودیدگاه دیگر درباره تعریف دین نیز ضروری است:یکیدیدگاه پوزیتیویسیتهای کلاسیک مثل آگوستکنت که امروز هم توسط پوزیتیویسیتهای منطقیو بعضی طرفداران فلسفههای تحلیلی (Analytic) و فلسفههای زبانی (Linguistic) دنبال میشود ودیگری دیدگاه برتر اندراسل فیلسوف معروف معاصرانگلیسی است که از ملحدان مشهور معاصر است.
در روزگار ما نیز کسانی با طرحمسأله تعصب دینی (Religious Prejudice) ،خشونت (Violence) و تروریسم و نسبت دادن اینگونه امور زشت و تباهی را به ادیان و یا ادعاهاییمثل نفی دموکراسی،حقوق بشر و آزادیهای اساسیتوسط ادیان و پیروان آنها میکوشند تا دین را عاملیضد تمدن و ترقی (Progress) ،رفاه و آبادانی وتوسعه (Development) و دشمن علم،فرهنگ وزندگی اجتماعی معرفی کنند و آن را به حاشیه رانده (Marginalized) و عرفی و دنیوی Secular-) (ized سازند و این موضوعات حجم عظیمی از ادبیاتمعاصر سیاسی و عناوین و موضوعات مطبوعات ورسانههای جهان را به خود اختصاص دادهاند و یکیاز مهمترین چالشهای روزگار ما را پدید آوردهاند."