چکیده:
تفسیر قرآن به سنت در مرحله بعد از تفسیر قرآن به قرآن و در طول آن است و معیت آن دو با هم، لازم و ملزوم است. یعنی حجیت قرآن به جهت اینکه کلام خداست، ذاتی است ولی حجیت سنت را خداوند در قرآن تجویز فرموده است. بدان جهت که نمی توان همه آیات قرآن را با خود قرآن تفسیر کرد که لازمه اش کفایت قرآن و عدم نیاز به سنت و اهل بیت(ع) است، چاره ای جز رجوع به سنت معصومین برای تفسیر قرآن نیست که آن، یکی از بهترین و ضروری ترین راه های شناخت قرآن و یکی از منابع تفسیر قرآن است. ولی از آنجا که بحث ما، بررسی روایت تفسیری علی (ع) است، لذا مقصود ما در این مقاله، احادیث تفسیری است که علی(ع) از پیامبر(ص) نقل می کند و آن اقسامی دارد که عبارتند از: الف ـ تفسیر قرآن با تکیه بر فضیلت آیات. ب ـ بیان مقصود و معانی کلمات و اصطلاحات. ج ـ بیان مصداق (مصداق انحصاری، مصداق اکمل، یکی از مصادیق). د ـ تفصیل مطالب و تبیین داستان های قرآنی. هـ ـ بیان تاویل آیه. و ـ بیان شان نزول آیه.
خلاصه ماشینی:
"حضرت امیر(ع)نیز برای بیان مقصود آیات،گاهی تفصیل مطالب را از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند که به برخی از آنها اشاره میگردد: -در تفسیر آیۀ «یا ایها الذین آمنوا لا تسألوا عن اشیاء إن تبدلکم تسؤکم»: ای کسانی که ایمان آوردهاید!از چیزهایی پرسش نکنید که اگر برای شما آشکار گردد،شما را اندوهگین میکند(مائده،101/5)،از علی(ع)نقل شده است که فرمود:پیامبر خدا(ص) ضمن خطبهای فرمود: «خداوند حج را بر شما واجب کرده است».
در روایت مشابهی که علی بن ابراهیم با اسنادش از امام صادق(ع)نقل میکند،آمده است که علی(ع)در تفسیر این آیه از پیامبر(ص)سؤال کرد و حضرت فرمود: ای علی!«و قد»،جز به صورت سواره نمیباشد،آنها کسانی هستند که تقوای الهی پیشه کردند و خدا دوستشان داشت و مخصوصشان قرار داد و از اعمالشان راضی شد و آنها را«متقین»نامید...
ک)تفسیر به بیان آثار برخی احادیث پیامبر(ص)،آثار آیات قرآن را بیان میکند که علی(ع)آنها را متذکر میگردد که از آن جمله است آنچه ابو نعیم از علی بن ابی طالب(ع)نقل کرده که پیامبر(ص)از جبرئیل(ع)نقل میکند که خدای،عز و جل،فرمود: «إننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی»: همانا من خدای یکتا هستم؛هیچ معبودی جز من نیست؛پس مرا بپرست (طه،14/20)،سپس پیامبر(ص)از قول خداوند فرمود: «هرکس از شما با اخلاص،شهادت دهد که معبودی جز خدا نیست،داخل حصن او میشود،و هرکس داخل حصن او شد،از عذاب در امان است»(سیوطی،1411 ق:524/4؛ قبانجی،1421 ق:149/2 به نقل از حلیة الاولیاء،76/1)."