چکیده:
بدیهی است در زمان پیامبر از آن جا که احکام و مفاهیم به طور مستقیم از سوی آن حضرت صادر می شد نیاز چندانی به اجتهاد وجود نداشت. شیوه اجتهاد پس از وفات پیامبر اکرم در عصر تابعین متداول گشت، اما پس از این دوره از آغاز قرن دوم، مذاهب و مکتب فقهی شکل گرفت و تا نیمه قرن چهارم تعداد آنها به 138 مذهب رسید. نگارنده پیدایش مذاهب را نشان دهنده تکامل خرد اسلامی و ثروت گران قدر فکری برای تمدن اسلامی دانسته و حرکت تقریب مذاهب اسلامی مطرح شده در دهه های اخیر را دارای ریشه هایی در دورترین دوره های اسلامی می داند و به دنبال آن، پایه-های قطعی را که همه مذاهب، بدون استثناء، بدان باور دارند، به عنوان محور وحدت آفرین تقریب بیان می نماید و پس از آن، سیاست ها و راهبردهای ضروری را برشمرده و نقش علما و اندیشمندان را در روند تحقق آن گوشزد می کند.
خلاصه ماشینی:
"پایههای تقریب به نظر ما، ایمان به مسئله تقریب، با توجه به پایههای زیر که همه مذاهب اسلامی بدون استثنا بدان باور دارند، در نهایت منطق، مطرح میگردد: پایه نخست ایمان به اصول اعتقادی اسلام؛ یعنی توحید الهی (در ذات و صفات و فعل و عبادت) و نبوت پیامبر خدا( و قرآن مجیدی که این دین به ارمغان آورده و آنچه در آن آمده است و نیز معاد روز قیامت.
5ـ برخورد احترامآمیز در گفتوگوها گفتوگو منطق صحیح انسانی برای انتقال اندیشه به دیگران است و قرآن کریم نیز نظریهبینظیر و بسیار جالبی در مورد گفتوگوی ایدهآل، شامل مقدمات گفتوگو، شرایط، اهداف و زبان آن، مطرح ساخته است که از جمله میتوان به مسئله شنیدن نظر دیگران و پیروی از بهترین آنها و نیز مسئله عدم توهین و اهانت به طرف مقابل اشاره کرد، به طوری که آیه شریفه: « قل لا تسئلون عما أجرمنا و لا نسئل عما تعملون؛ بگو: ]شما[ از آنچه ما مرتکب شده ایم بازخواست نخواهید شد و ]ما نیز[ از آنچه شما انجام میدهید بازخواست نخواهیم شد» (سبأ/25) در مورد نحوه گفتوگوی پیامبر با کسانی که به اسلام ایمان ندارند، مطرح شده و پیامبر را از برانگیختن زخمهای کهنه و اتهامهای متقابل، بر حذر داشته و تنها به منطقی بودن خود گفتوگو توجه میدهد."