خلاصه ماشینی:
"این که مشاهده میشود که تمام انسانها، خواه کسانی که همزمان زندگی میکنند و خواه آنها که در عصرهای متعدد به سر میبرند، هم تبادل فرهنگی دارند و هم زمینه رشد بعدی را فراهم میسازند و هم درباره گذشتگان اظهار نظر میکنند که آنها درست فکر کردند یا نادرست، برای آن است که انسانیت نوع واحد است و اگر انسان نوع واحد بود، ناگزیر دارای یک راه و یک هدف خواهد بود که آن راه واحد، اسلام است و آن هدف واحد، لقاء الله.
خوب دقت بفرمایید، مشکل ما در همین قسمت اول است که متوجه باشیم اولا ما انسان هستیم، ثانیا عین انسان نیستیم، ثالثا چیزی که انسان است و عین انسان نیست باید به عین انسان ختم شود و آن عین انسان نمیشود که موجود نباشد؛ چرا که انسانیت، حقیقتی تشکیکی است یعنی شدت و ضعفبردار است و لذا هم از مقولۀ وجود است و هم یک حد تام دارد که همان انسان کامل است.
چرا؟ چون شما انسانید، و برای به کمال رسیدنتان باید در انسانیت کامل شوید، پس باید از طریق انسان کامل کمالات خود را از خدا بگیرید و لذا آن حضرت واسطۀ فیض است، و چون کون جامع است و همۀ مراتب وجود را در خود دارد واسطۀ فیض برای کل هستی است."