چکیده:
بحث مثلی و قیمی در ادای ضمانات و دیون مالی و نیز مسأله ی کاهش ارزش پول اعتباری به لحاظ فقهی و اقتصادی، در دهه های اخیر، از مباحث بسیار مبتلی به فقهی بوده اند. دلایل طرف داران و مخالفان نظریه ی جبران، نشان می دهد که استناد به مثلی و یا قیمی بودن پول، از مهم ترین دلایل هر دو گروه می باشد و به دلیل اختلاف در مبانی استدلالی، گاه به استناد یک امر، نتایج کاملا متفاوتی گرفته اند. نظریه های ارائه شده را می توان در ذیل پنج نظریه ی عمده جای داد که نظریه ی مثلی بودن پول اعتباری به لحاظ ارزش واقعی، نظریه ی مختار می باشد. بر اساس نظریه ی مختار، جبران ارزش حقیقی پول را باید در سه حالت: الف) تغییرات همراه با واکنش عرف (در این حالت، عرف، پول زمان قرض و زمان ادای قرض را دو چیز می داند و نمی تواند ارتباط منطقی و عقلایی بین میزان ارزش آن ها برقرار کند. ب) تغییرات بدون واکنش عرف ج) تغییرات بدون مشخص شدن واکنش عرف و یا عدم آن، مورد بررسی قرار دهیم. نتیجه ی تحقیق حاکی از جواز و لزوم جبران کاهش ارزش واقعی پول در حالت اول و ادای مثل به حسب ارزش اسمی در حالت دوم می باشد. در حالت سوم نیز، نیازی به پرداخت مازاد بر «مثل» نیست ولی احتیاط در مصالحه می باشد
خلاصه ماشینی:
"حتی کسانی که قایل به مثلیت به حسب ارزشاسمی هستند اذعان دارند به این مطلب که صرف اعداد و ارقام حک شده روی اسکناس وجهو ارزشی ندارد بلکه آنچه دخیل در مطلوبیت اسکناسهای اعتباری است قدرت خریدیاست که برای آن اسکناس اعتبار شده وگرنهاسکناس فاقد اعتبار معتبر،هیچ ارزش ذاتی ومصرفی ندارد و در واقع اعداد و ارقام روی اسکناس(ارزش اسمی)آینه تمامنمای ارزشحقیقی آن اسکناس هستند و نشانگر اینکه میزان ارزش حقیقی و قدرت خرید آن اسکناسچقدر میباشد وگرنه باید بگوییم که بنابر نظر این دسته از محققان حتی در فرض سلباعتبار از اسکناس،به هنگام ادای دین،دادن همان اسکناس مسلوب الاعتبار،مبرئ ذمههست چون اعداد و ارقام حک شده همچنان سرجای خود هستند و حال آنکه هیچ کسچنین فتوی و حرفی را نزدهاند و لذا اختلاف نظر در لحاظ و یا عدم لحاظ قدرت خرید در(1)-فهمی محمد از محققان مصر،در کتاب صنج السکه فی فجر الاسلام،ص 35،در تحقیقی که پیرامون«پول در صدر اسلام»دارد،به این نتیجه میرسد که در صدر اسلام یک سیستم دو فلزی با رابطهی قیمتیکاملا متغیر حاکم بوده است.
این عدم اعتنا به تغییرات اندک و معمولی،ناشی از رفتار خود عرف است به دلیلاینکه اگر ما نگاه کنیم به تاریخچه مبادلات کالاهای مثلی حتی از زمانی که مبادلاتبه صورت پایاپای صورت میگرفته است به وضوح درمییابیم که همواره برخی از کالاها واموال،به دلایل متعدد از جمله افزایش یا کاهش عرضه و یا تقاضا دائما نوسان ارزشداشتهاند(چه ارزش مبادلهای و چه ارزش مصرفی)البته نوسان در حد اندک و خفیف،ولیسیرهی مردم چه مسلمان و چه غیر مسلمان،بر عدم توجه به چنین تفاوتهایی اندک درصورت ادای دین و ضمان آن کالاها بوده است و افراد مختلف القیمه آن کالا را مثلیمیدانستند و این سیرهای است که در مرأی و منظر ائمه معصومین علیه السلام نیز اتفاق افتاده و منعو ردعی از آنها در این زمینه وارد نشده است؛لذا تغییرات اندک در ارزش مبادلهای یامصرفی،آسیبی به مثل هم حساب شدن افراد یک کالای مثلی وارد نمیکند."