چکیده:
کاریکلماتور یکی از گونه های نوپای ادبی است که در چند دهه اخیر طرفداران بسیار در ایران یافته است. منظور از کاریکلماتور ، جملات منثور،کوتاه،ساده و طنزآمیزی است که نگاهی وارونه و متفاوت به دنیای درون و برون دارد. کاریکلماتورها از لحاظ شکل ظاهری به جملات قصار وامثال سایرشباهت بسیاری دارد که جزو قدیمی ترین انواع ادبی بشری به شمار می رود و پیشینه ای کهن در نکته سنجی موجز وار دارد.از این جهت می توان کاریکلماتورها را دنباله وشکل پیشرفته امثال و حکم به حساب آورد با این تفاوت که کاریکلماتور الزاما از طنز و مطایبه در ساختار خود بهره می برد درحالی که امثال وحکم الزامی برای طنز آمیز بودن ندارد. این پژوهش با اشاره به پیشینه امثال وحکم در پیدایش کاریکلماتور به بررسی رابطه امثال و حکم با کاریکلماتورها با بیان برخی از وجوه شباهت و افتراق این دو با یکدیگر، خواننده را به این نتیجه رهنمون می شودکه گونه های جدید ادبی مانند کاریکلماتور ، رهاورد فرهنگ غرب نیست و ریشه آن را می توان در متون ادب فارسی بویژه درکتابهای ادب کلاسیک جستجو کرد.
خلاصه ماشینی:
"با تمام این تفاسیر،امثال با کاریکلماتورها تفاوتهای بسیاری دارد که عمدهترین موارد اختلاف آنها را چنین میتوان بیان کرد: 1-مثل محصول تجربه نسلهای پیشین و«نتیجۀ تجارب و خلاصۀ افکار و آرای صدها بلکه هزارها اشخاص دانا و آزموده است که در قالب عبارتی مختصر و روان ریخته شده»(بهمنیار،1328:5)و بخشی از فرهنگ مردم است که از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است؛در حالی که کاریکلماتور را فقط نمیتوان محصول مستقیم تجربۀ نسلهای پیشین دانست؛چرا که به نظر میرسد جهان بینی کاریکلماتورنویس در ساخت یک کاریکلماتور تأثیر بیشتری دارد تا تجربۀ نسلهای گذشته.
مهمترین تفاوت کلمات قصار و کاریکلماتورها را این گونه میتوان بیان کرد که این سخنان(جملات قصار)به صورت یک جملۀا عبارت بر زبان جاری نشده،بلکه از متن مقالهها و داستانها و حتی اشعار استخراج شده است؛هم چنانکه مثلها اغلب داستانی داشته و در واقع پایان بخش برخی داستانها مثل بوده یا داستان به مثل منتهی شده است.
کاریکلماتور از لحاظ شکل ظاهری،سادگی واژگان،کوتاهی و فشردگی و به طور کلی در اصل ایجاز و اختصار به امثال و حکم شباهت دارد،اما درونمایۀ طنز و مطایبهآمیز و رواج سخن،مهمترین وجه افتراق این دو با یکدیگر است؛گو اینکه غالبا در پشت مثلها داستانی نهفته است و کلمات قصار معمولا از وسط کتاب یا مقالهای از بزرگان خارج شده و به شهرت رسیده است."