خلاصه ماشینی:
"آیا از این استدلال باید چنین گرفت که تقویت سیاست حمایتیدر دوره پسروی یا بحران سیاستی است که باید بطور کلی بحکومتها توصیهگردد؟در واقع واردات و صادرات متصل بیکدیگرند و محدودیت وارداتبتدریج موجب کاهش صادرات میشود و سیاست حمایتی بعد از ایجاد اثریعالی نتیجهای ناراحت کننده میدهد.
در فاصله دو جنگ جهانی که مکانیسمهای کنژکتورخوب تجزیه و تحلیل نمیشد وضع بهمین ترتیب بود ولی در حال حاضر دیگرچنین نیست و هر تصمیم مهم حمایتی از جانب یک کشور بلافاصله با پاسخهایآماده سایر کشورها مواجه میشود و اثر نهائی آن آهستهتر کردن مبادلاتبینالمللی و تشدید بحران برای تمام کشورها میباشد.
برعکس هنگامیکه موسسه ناشر اسکناس به خزانه دولت آوانسهایجدید میدهد و دولت از این آوانسها برای پوشاندن کسری بودجه خوداستفاده میکند مبالغ مورد بحث همراه با نوعی فشار در اقتصاد جای داده میشود و امکان عدمتزریق قدرت خرید وجود ندارد.
بحث دلایل واقعی محرک بانکها به اتخاذ یکی از سیاستهائی که اکنونبیان شد موضوع مهمی نیست و میتوان تصور کرد که اقدام بانکها باین علتباشد که وضعشان بهتر شده و بویژه اینکه نقدینههایشان در اثر خود پسرویبالا رفته است همچنین میتوان فرض کرد که بانکها از رسیدن سرمایههایخارجی یا برگشت سرمایههای ملی که قبلا صادر شدهاند بهرهمند میشوندبالاخره میتوان پذیرفت که بانکها پس از تجزیه و تحلیل دقیقیاز وضع برآورد میکنند که عملی از جانب آنها بنفع رونق تحمیلمیشود.
هدف تصمیم اتخاذ شده تنظیم بهتر شرایط مبادلات بینالمللی بودو از این نقطه نظر عدهای قضاوت میکنند که هدف تحصیل نشده است ومیگویند با اینکه افزایش ارزش پنج درصد بسیار درست حساب شده استولی مقامات آلمانی،همیشه تحت فشار آمریکا و اشباع اشتغال کار،مجبورخواهند شد که در آینده دوباره مبادرت به افزایش ارزش پولخود کنند."