چکیده:
به اعتقاد شعیه امامیه، پس از امام حسن عسکری( یگانه فرزند آن حضرت یعنی حجت بن الحسن المهدی( امام است. آنان برای اثبات این عقیده، دلایل عقلی و نقلی متعددی آوردهاند. یکی از دلایل عقلی آنان بر وجود و امامت امام عصر( برهان عصمت است. این مقاله، از سه مقدمه تشکیل شده است: 1. ضرورت وجود امام معصوم در هر زمان؛2. منحصر بودن حق در باب امامت در امت اسلامی؛3. عدم وجود معصوم غیر از حضرت ولی عصر(.مقدمه اول با دلایل عقلی و نقلی بسیاری اثبات شده و مقدمه دوم، مورد اجماع مسلمانان است. مقدمه سوم نیز با نادرستی عقاید دیگر مذاهب و فرقههای اسلامی در باب امامت، اثبات میشود. آنان یا به وجود امام معصوم معتقد نیستند که مقدمه اول آن را باطل میسازد، یا سخن آنان در بارة امام معصوم با واقعیتهای مسلم تاریخی و دلایل روایی معتبر سازگاری ندارند؛ بنابر این، حق در باب امامت، همان است که شیعه امامیه باور دارد.
According to the belief of the Imamiyah shi’it، after the Imam Hasan Asgari (p.b.u.h.)، his Excellency’s only child، namely، Hujjat ibn al-hasan al-mahdi (m.a.h.h.a.)، is the Imam. To prove this point، they have brought a lot of intellectual and narrative proofs. One of the their intellectual reasonings on the Imam’s existence and leadership (Imamat)، is the reasoning of infallibility. This article consists of three introductions:
1. The necessity of the existence of an infallible Imam in every Age.
2. Being the absolute truth on Imamat limited to the Islamic nation.
3. Not being anyone infallible except his Excellency (m.a.h.h.a.).
The first introduction has been proved by many intellectual and narrative proofs and the second introduction، is the case which all Muslims have consensus on. The third introduction is proved by the incorrectness of the other Islamic sects’ ideologies on the subject of Imamat. Either they do not believe in the existence of an infallible Imama – that the first introduction abrogates it – or their sayings on the issue do not match with historical truths، and the authentic traditional proofs; therefore، the fact، on the subject is what the Imameyyah shi’it believes.
خلاصه ماشینی:
"به بیانی دیگر هرگاه در اثر این که امام در حال غیبت است، برخی از احکام شریعت از طریق نقل صحیح به آنان نرسد، آن تکالیف از عهده مکلفان ساقط خواهد شد؛ زیرا تکالیف آنان در فرض مزبور، تکلیف به امر نا مقدور است؛ ولی چون اجماع امت بر این است که تکالیف شرعی تا قیامت ثابت است و از عهده کسی ساقط نمیشود، در نقل تکالیف به مکلفان، خللی واقع نخواهد شد، مگر در شرایطی که امام بتواند ظاهر شود و آن تکالیف را بیان کند (طوسی، بیتا، ج4، ص219).
حق از امت اسلامی بیرون نیست این مطلب که حق در هر مسألهای از معارف و احکام دینی از امت اسلامی بیرون نیست، مورد اجماع مسلمانان است و در عین حال، دلایل عقلی و نقلی آن نیز روشن است؛ زیرا با بعثت پیامبر اکرم( و آوردن شریعت اسلام؛ شریعتهای پیش منسوخ شده و زمان اعتبار شرعی آنها پایان یافته است و بر همه مکلفان واجب است که پیرو شریعت اسلام باشند.
پاسخ به عقاید آنان نیز چنین است: اولا: هیچ نصی بر امامت اسماعیل نقل نشده است و شاید چون او فرزند بزرگتر امام صادق( بود و این که امامت، حق فرزند بزرگتر است و نیز تکریم ویژه امام صادق( در بارة اسماعیل منشأ توهم اسماعیلیه در بارة امامت اسماعیل شده است؛ ولی بزرگتر بودن از نظر سن، دلیل بر امامت نیست علاوه بر این که اسماعیل در زمان امام صادق( از دنیا رفت و به خاک سپرده شد، از طرفی نصوص متواتر در باره امامان دوازدهگانه، امامت هر فرد دیگری را باطل میکند."