چکیده:
یکی از مهمترین جریانات فکری معاصر در انتقاد به مبانی مدرنیته در کنار دیگر جریان انتقادی، یعنی رویکرد پست مدرنیسم، اندیشه سنتگرایی است. این رویکرد، بر مبانی دینی و عرفانی مبتنی است و پیروان این گرایش فکری، به شدت به تمدنها و ادیان شرقی وفادار میباشند. آنان، اندیشههای خود را در مقایسه میان سنت و مدرنیته، متفاوت از جریان بنیادگرایی، تجددگرایی، اصلاحگرایی دینی، معنویت فرادینی و مهدویتگرایی افراطی و امثال آن میدانند. در این مقاله، تلاش میشود نگرش سنتگرایان درباره مباحث مهدویت و نقد مدرنیته و بنیادگرایی با تکیه بر افکار یکی از وفاداران به این جریان فکری، دکتر سید حسین نصر، بیان گردد.
خلاصه ماشینی:
"ادعای مهدویت کردهاند و به جنبشها و خیزشهای سیاسی پناه بردهاند، صرفا از این مسأله مذهبی به نفع خویش و در مسیر تثبیت موقعیت خویش استفاده کردهاند؛ مهدویت و منجیگرایی ابزاری در دست آنان بوده است، تا خود را در نگاه توده مردم مشروع و دارای حقانیت جلوه دهند آنان از این راه توانستهاند، طرفداران زیادی را به خود جلب کنند؛ بنابراین باید گفت شاید مهدیباوری از منظر توده مردم، راه حل مناسبی برای تحلیل نخست بوده باشد و توده مردم در ایمان خود به انسانهای مدعی مهدویت یا نیابت، خلوص نیت نشان داده و به آنها گرویدهاند؛ اما این امر، درباره رهبران و سردمداران جنبشهای مهدوی صدق نمیکند و مهدیباوری تنها مسأله مورد اعتقاد آنان نبوده است؛ به طوری که در بسیاری از موارد، آنان به کذب و عدم حقانیت خود اطمینان داشتهاند؛ اما چون میدانستند در فرهنگ و ادبیات دینی و در جوامع روایی به آمدن مصلح برای اصلاح عمومی وعده داده شده است، از اینرو از این مفهوم دینی برای رسیدن به مقاصد خود بهره گرفتهاند؛ بنابراین همیشه اینطور نبوده است که مهدیگرایی یا حرکتهای عیسیباوری، به سبب این اعتقاد باشد که مدعیان جریانات مهدوی، به آخرالزمان اعتقاد داشتهاند یا اینکه در عصر جدید ما شکست و انفعال مسلمانان برابر غرب را نتیجه آن بدانیم، بلکه چه بسا اغراض سیاسی و مطامع دنیایی از اصلیترین زمینههای جریانات و فعالیتهای مهدویتخواهی باشد."