چکیده:
توحید خداوند متعال و تحلیل اسما و صفات الاهی همواره مورد توجه متکلمان، فیلسوفان و عرفا بوده است و با توجه به این که از سویی، اسماء و صفاتی گوناگون به خداوند متعال اسناد یافته و از دیگر سو، بر وحدت و بساطتش تاکید شده است، این سوالات مطرح می شود که آیا کثرت اسما و صفات الاهی یک کثرت واقعی است؟ و در فرض واقعی بودن کثرت، آیا اسناد آن ها به خداوند متعال یک اسناد حقیقی است؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا با وحدت و بساطت خداوند سازگار و جمع شدنی است؟ در پاسخ به سوالات فوق، نظر توماس اکوییناس در مقایسه با نظر صدرالمتالهین مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته و در نتیجه، اثبات شده است که صرفا با مبانی فکری و فلسفی صدرالمتالهین می توان به سوالات فوق، پاسخی دقیق و فلسفی داد.
Unity of God and analysis of divine names and attributes have always been taken into consideration by theologians، philosophers and mystics. Many various names and attributes have been ascribed to God and on the other hand His unity or simplicity has been emphasized; so these questions are raised: Do the Divine names and attributes make an actual multiplicity? If yes، is ascribing them to God a real ascription? If so، is this compatible with the unity of God?
To answer these questions، we have analysed Thomas Aquinas' viewpoints comparing them with Mulla Sadra’s ideas. And finally we have concluded that giving accurate and
philosophical answers to these questions is possible only on the basis of Mulla Sadra’s thinking and philosophical fundamentals.
خلاصه ماشینی:
"عبارت صدرا این است: «فالربانیون ینظرون الی حقیقه الوجود اولا و یحققونها و یعلمون انها اصل کل شیء وانها واجب الوجود بحسب الحقیقه و اما الامکان و الحاجه و المعلولیه فانها تلحق الوجود لالاجل حقیقته بل لاجل نقائص و اعدام خارجه عن اصل حقیقه الوجود»(9،ص:374) صدرا پس از اثبات ذات باری تعالی از همان طریق برهان صدیقین،صت خداوندمتعال را نیز اثبات میکند،چون پس از اثبات اصالت وجود و اثبات این که خداوند متعالوجود محض و فعلیت خالص است،که عدم و ماهیت به هیچ وجه در او راه ندارد و با توجهبه این که در نظر صدرا،کمال مساوی با وجود است و کمال واقعی آن است که به وجود وواقعیت برگردد،به طور روشن اثبات میشود که ذات احدیت،چون وجود محض است وهیچ گونه تعین و محدودیتی ندارد،جمع شؤون وجود و کمالات وجود را به نحو اعلی واشرف داراست(5،ص:6) اما نکته مهم آن است که صدرا پس از اثبات اوصاف کمالی خداوند متعال،با ابداعقاعدهی«بسیط الحقیقه»،با تحلیل دقیقی نشان داد که کثرت اوصاف کمالی خداوندمتعال با وحدت و بساطتش همخوانی داشته و از ناحیهی کثرت صفات،تعدد،کثرت وترکیبی در ساحت الاهی پدید نمیآید و با ابداع حمل حقیقت و رقیقت،اسناد کمالاتخالق به مخلوقات و برعکس را به گونهای تبیین کرد که با آن که مصحح حمل اوصافکمالی به هر کدام را به طور روشن و دقیقی به دست داده است،هیچ مخلوقی جسارتشراکت در اوصاف الاهی پیدا نکرده،خالق نیز از مرتبهی والای خود،تنزل نمییابد و درسطح مخلوقات واقع نمیشود."