چکیده:
از قوم جلایرء, یکی از قبیلههای بزرگ مغول, گروهی برخاستند که پس از افضول
حکومت ایلخانی, دز ۷۳۶ق سلشلهای را بنیاد کردند..این سلسله موسوم به جلایریان
یا آلجلایر یا ایلکانی, تا اوایل سده نهم هجری بر ایران و عراق حکومت میکرد. در
دورة این حکومت. رویسدادهای سیاسی مهمی در منطقه رخ داده که در برخی از
مهمترین کتابهای تاریخی آن روزگار بازتاب یافته است. نویسندة مقاله این آگاهیهای
پراکنده را از چند منبع مهم تاریخی گرد آورده و کوشیده است تاریخی فشرده از
تحولات سیاسی دور جلایریان به دست دهد. در پایان مقاله نکاتی هم در مورد
فرهنگ و هنر در دورة حکومت امیران جلایر ذکر شده است.
خلاصه ماشینی:
"رشید الدین در«ذکر امرای تومان و هزاره و لشکرهای چنگیز خان»هم شماریامیران از قوم جلایر را نام برده(ص 592-593،596،599 و 601-607؛نیز نک:وصافالحضره،تاریخ وصاف،ص 423)،و نیز در«قسم دوم از داستان ختای»گفته است کهچون چنگیز لشکر را میان چهار پسر خود بخش کرد،چهار هزار مرد به جغتای داد،و از امرا نیز مونگکه،پدر ییسورنویان،از قوم جلایر نیز سهم او شد(ص 762 و773)و امیران جلایری پس از افول دولت ایلخانی در پی مرگ ابو سعید آخرین پادشاهنیرومند این خاندان در سال 736 ق سلسلۀ حکومتی بنیاد کردند که تا اوایل سدۀ نهمهجری بر ایران و عراق عرب فرمان راند،و مورخان آنان را جلایریان و گاه ایلکانیخواندهاند.
این یک پس از پیروز آمدنبر شیخ حسن ایلکانی،امیر پیر حسین را از سوی سلیمان خان ایلخان با لشکریروانۀ فارس کرد،و یزد و کرمان نیز که در این تاریخ در دست امیر مبارز الدین محمدمظفری بود زیر حکومت او در آمد،و لشکری هم به تسخیر بلاد روم فرستاد؛اما دررجب سال 744 به دست غزت ملک زوجۀ خود کشته شد(اقبال آشتیانی 1341:360و 362؛حافظ ابرو،زبدة التواریخ:146-149).
شاه شجاع بهتبریز آمد(جمادی الاول 778؛حافظ ابرو تاریخ این وقایع را 777 یاد کرده است)وچهار ماه در این شهر ماند؛اما به رسیدن خبر طغیان شاه یحیی به فارس برگشت،وسرراه خود مردم قزوین را که خیال مقاومت در برابر او داشتند سرکوب کرد،وسلطان حسین دیگربار به تبریز مسلط شد(حافظ ابرو،ذیل جامع التواریخ:200-202؛همو،زبدة التواریخ:503-511؛حمد الله مستوفی،ذیل تاریخ گزیده:95-96؛اقبال آشتیانی 1341:460).
در سال 782 ق سلطان حسین و عادل آقا به بغداد رفتند تا شیخ علی را که بازدر آنجا مسلط شده بود برانند؛اما با پیش آمدن رنجش میان این دو کاری پیشنرفت،و امیر به سلطانیه و سلطان به تبریز بازگشت(همان:567-570)."