خلاصه ماشینی:
"در صورتی که سازمان در تشخیص و تعیین مسائل استراتژیک به طور مستقیم با مشکلمواجه باشد،و اگر اهداف و مقاصد مشخص و مدونی وجود نداشته باشد،و انجام دادن اینکار نیز مشکل باشد؛و بالاخره چنانچه تغییر سریع و قابل توجهی مورد نیاز باشد،راهکارسناریو مفیدتر از سایر راهکار خواهد بود.
هرسازمانی که مایل به برنامهریزی استراتژیک است،حداقل میباید موارد زیر را داراباشد: 1-یک یا چند مسئول فرآیند که از قدرت مشروعیت بخشیدن و قانونی کردن فرآیندبرخوردار باشد، 2-مدافعی که قادر به اجرا و به پیش راندن فرآیند باشد، 3-دارای یک تیم برنامهریزی استراتژیک باشد، 4-انتظار اینکه امکان انحراف و تأخیر نیز وجود دارد، 5-منعطف بودن عناصر و اجزاء برنامه استراتژیک، 6-توانایی کسب اطلاعات و جذب افراد و استفادۀ مناسب از آنها در مقاطع مختلفو در رابطه با مسائل کلیدی برای مذاکرات مهم و اتخاذ تصمیمات بهینه، 7-تمایل به مد نظر قرار دادن دیدگاههای و نظراتی که از معیارهای ارزیابی متفاوتیبرخوردار میباشند.
تعددو تنوع افراد ذینفع،معیارهای متفاوت و بعضا متناقضی که از سوی آنها برای ارزیابیعملکرد دولت مورد استفاده قرار میگیرد،فشارهای وارد در جهت مسئولیت و پاسخگوییعمومی و همچنین این نگرش که بخش دولتی وظایفی را برعهده دارد که بخش خصوصیقادر به انجام دادن آنها نمیباشد،مجموعا امکان برنامهریزی استراتژیک در بخش دولتی،براساس استانداردهای بخش خصوصی را منتفی میسازد.
در رابطه با مسائل فوق الذکر پیشرفتهای قابل توجهی صورت پذیرفته است،معهذابرای آنکه برنامهریزی استراتژیک بتواند دولتها،سازمانهای عمومی و سازمانهایغیر انتفاعی و همچنین جوامع و محافل مختلف را در تحقق مأموریتها و کمک به افرادی کهبدانها اعتماد کردهاند به شکل مؤثرتر،کارآتر و مسئولانهتر کمک نماید،ضرورت بحث وبررسی و تحقیق و جستار بیشتر کاملا محرز و مشخص است."