چکیده:
عمده منابع رجالی، محمد بن احمد شیبانی را چونان یک راوی ناشناس از مشایخ شیخ صدوق شناسانده اند که از او جز روایاتی در ضمن آثار شیخ صدوق، اثری بر جا نمانده است. این مطالعه بنا دارد با آزمون روش های مختلف نقد متون، داده های تاریخی پنهان در همین اندک شواهد بازمانده را استخراج کند و از این طریق، روشی نو برای شناسایی راویان تاثیرگذار و ناشناس جهان اسلام جوید؛ راویانی اثرگذار در بوم هایی که گذشت زمان، بقایای وجود تعالیم و مکاتبشان را محو کرده است.
خلاصه ماشینی:
نام محمد بن احمد سنانی نیز تنها در آثار شیخ صدوق آمده، با این تفاوت که به ظاهر میزان گزارشها در بارۀ حیات او تا حدودی بیشتر است.
(برای نمونه، قس: همانجاها) ـ در آن دسته روایات که شیخ صدوق از جمعی روایت میکند، هیچ روایتی در آثار شیخ صدوق دیده نمیشود که سنانی و شیبانی هر دو را در بر داشته باشد، حال آنکه شیخ صدوق، در حدود یک سوم از روایات این هر دو را از آنها به همراه جماعتی سماع کرده است.
ک: سطور پسین، بخش 4، ب) با تکیه بر سکونت و حضور کلینی، حمزة بن قاسم علوی، علی بن ابراهیم قمی، ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی، و ابوالعباس قطان در ری، همراه سکونت تعداد قابل توجهی مشایخ همردیف شیبانی در جماعت شیخ صدوق، باید حکم کرد شیبانی نیز در همین شهر میزیسته، و در همانجا تحصیل و تدریس کرده است.
(همان، ج4، ص223) ج) دورۀ تقریبی حیات: با نظر به جایگاه محمد بن احمد شیبانی در انتقال آثار کلینی به شیخ صدوق (د381 ق)، میتوان پنداشت خود وی نیز به نسلی میان این دو تعلق داشته، و با این فرض در حدود 350 ق درگذشته است.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا منطقی نیست که نام صحیح فرد احمد بن محمد شیبانی بوده، و با تصحیف آن در آثار شیخ صدوق، امکان دستیابی ما به هویت وی محدود گشته است؟ آیا امکان ندارد شیبانی مد نظر ما و راوی برجستۀ نسل استادان شیخ صدوق، خود یک راوی شناخته شده باشد که تنها اشتباهی در نقل نام، سبب گمنامیاش گشته باشد؟ برای پاسخ، لازم است آثار روایی دیگر را نیز بیازماییم و در آنها پیجوی نقلهای بیشتر از چنین فردی شویم.