خلاصه ماشینی:
"نویسنده در مقدمه کتاب درباره دلیلپرداختن به موضوع تاریخ دریای مازندران بیان میدارد که«دریایمازندران،بزرگترین دریاچه جهان،به لحاظ جغرافیایی و تاریخی،ازدیرباز در موقعیت ممتازی قرار داشته است و ایرانیان به دلیل داشتنسواحل طولانی در این دریای شمالی سرزمین خود،پیوسته در شناختو برخورداری از آن کوشیدهاند و در سدههای اخیر،این امر در بستررقابتهای گوناگون،جلوه بیشتری یافته است.
با این حال بخش سوم کتاب با عنوان«تحولات رژیم حقوقیدریای خزر»از منظر تاریخی حائز اهمیت است و برای پژوهشگرانتاریخ معاصر در حوزهی تحولات اخیر دریای خزر میتواند مورد استفادهقرار بگیرد.
مؤلف درابتدای مقاله با طرح پرسشی بدین مضمون«درحالیکه منافع ملیکلان ایران در پهنه دریای مازندران(کاسپی)به چالش گرفته شدهاست،براساس چه تدبیری دستور رسمی تغییر نام این دریا را به«خزر»،به سود دیگران میدهیم؟!»همچنین مؤلف با اشاره به دسیسههایهایاستعمارگران در تغییر نام مکانهای تاریخی ایرانی مانند تغییر ناممنطقهی اران و تلاش برای تغییر نام خلیج فارس این پرسش را مطرحمیکند که چرا نام دریای مازندران از سوی کمیتهی تخصصی نامنگاریو یکسانسازی نامهای جغرافیایی ایران میبایست به خزر تغییر کند؟ با طرح این پرسش نویسنده سپس به بررسی نامهای دریای مازندراناز منظر تاریخی میپردازد و به این نتیجه میرسد که در شرایطی کههویت مکانهای تاریخی ایران از سوی بیگانگان مورد تخریب و تهاجمقرار گرفته،نباید«ما به دست خود پیوند تاریخی این پهنهی مهم رابا سرزمین خویش»از بین ببریم و پذیرای نامی-خزر-شویم کهغیرایرانی است و برای همسایگان قدرت مانوور بیشتری در جهتتکمیل خواستههایشان به ایران فراهم میکند؟(ص 109) 3-3«دریای مازندران پس از تزارها،و پس از فروپاشی شوروی»عنوان مقالهای است که توسط هوشنگ طالع تألیف شده و در شمارهی63 ماهنامهی«گزارش»در اردیبهشت سال 1375 شمسی به چاپرسیده است."