چکیده:
واقعه خونین و غمناک عاشورا هرچند از دید امویان نقطه عطفی در تاریخ خلافت اموی به شمار میرفت، اما در واقع این قضیه بستر سقوط آنان را فراهم ساخت؛ زیرا با وجود آنکه در آغاز تعداد اندکی از مسلمانان به یاری حسینبن علی علیهالسلام در کربلا حضور یافتند، ولی با شهادت آن حضرت روحیه انقلابی مردم زنده گردید و قیامهای پیاپی بر ضد خلفای اموی و سپس عباسی صورت گرفت. این نوشتار درصدد است با تحقیق کتابخانهای مبتنی بر روایات و یافتههای تاریخی، به مهمترین عوامل سقوط امویان و پیروزی عباسیان اشاره نموده و نقش عاشورای حسینی و عزاداری عصر ائمه علیهمالسلام را در این میان بررسی نماید. با توجه به اهمیت قیام حسینی در تاریخ اسلام و شیعه، حرکتهای انقلابی و شهادتطلبانه دوستان اهلبیت که در نهایت به سقوط امویان و پیروزی عباسیان تمام شد، تنها با الهامپذیری از قیام عاشورا قابل تحلیل است. در این میان، اهتمام امامان شیعه بر ترویج اهداف عاشورا از طریق عزاداری و زیارت نقش مهمی داشته است، هرچند این سخن به معنای کمرنگ نمودن سایر عوامل تأثیرگذار در این مسئله نیست.
خلاصه ماشینی:
"حال چه عاملی باعث شناخت درست و تصمیم واقعبینانه معاویه گردیده بود؟ هرچند در اینباره، مطلب روشنی وجود ندارد، ولی مقایسه نوع سخنان معاویه درباره سخنرانی امام سجاد علیهالسلامبا آنچه هنگام استعفای خود بیان کرد، نشان میدهد که آگاهی او نسبت به وقایع اسلامی، بیشتر مرهون همین چند سال اخیر بوده است که در آن سالها، فضای اجتماعی و سیاسی شهر شام پس از واقعه عاشورا و ورود اسرای اهلبیت علیهمالسلام تفاوت اساسی یافته بود؛ زیرا پیش از آن، خاندان اموی و شامیان، اسلام را تنها با تبلیغات حاکمان اموی میشناختند و این حضور آگاهانه اسرای اهلبیت بود که توانست جنایتهای امویان را تا اندازه زیادی افشا نموده و چهره واقعی آنان را برای مردم آشکار سازند.
نقش عاشورا و عزاداری عصر ائمه علیهمالسلام در پیروزی عباسیان در آن زمان، بنیهاشم چند گروه را تشکیل میدادند: بنیالحسن (فرزندان و نوادگان حسنبن علی علیهالسلام)، که در رأس آنها اشخاصی همانند محمد معروف به «نفس زکیه» و برادر او ابراهیم قرار داشتند؛ بنیالحسین (فرزندان حسینبن علی علیهالسلام) که بیشتر از فرمان امامان شیعه پیروی میکردند (این دو گروه به «علویان» نیز شهرت داشتند)؛ و بنیالعباس که نسبتشان به عباسبن عبدالمطلب، عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهمیرسید و افراد شاخص آنان از سال صد هجری به بعد به ترتیب عبارت بودند از: محمدبن علیبن عبداللهبن عباس مؤسس و برنامهریز اصلی دعوت عباسی که تا سال 125 هجری برای پیروزی عباسیان تلاشهای بسیاری انجام داد؛ 305 ابراهیمبن محمد که جانشین پدرش بود و در زمان مروان حمار، به خاطر نامه سری که به یکی از فرماندهان خود (ابومسلم) فرستاده بود و این نامه به دست مروان رسید، زندانی گردید و پس از آن مسموم شد؛ 306 ابوالعباس سفاح اولین خلیفه عباسی از سال 132 تا 137 و منصور دومین خلیفه عباسی از سال 137 تا 158، 307 که هر دو از فرزندان محمد بودند."