چکیده:
نوشتار حاضر بر آن است تا جایگاه «خانواده» را در تفکرات فمنیستی رصد نموده و دریابد که در منطق فمینیسم، خانواده که اولین نهاد اجتماعی انسان است چه فراز و فرودهایی را به خود دیده.
به طور کلی مطابق آنچه از ادبیات و اقدامات فمینیست ها در برمی آید، کانون خانواده نخستین مکان اعمال ظلم و ستم به زنان است. در نتیجه راهبردهایی که امواج این جنبش به زعم خود برای پایان دادن به نابرابری ها و ظلم به زنان ارایه می دهد، مستقیم یا غیر مستقیم به تضعیف جایگاه خانواده و گسست پیوندهای معمولی در خانواده ها می انجامد که نتیجه آن بحران های اجتماعی فراوان در ساختار زیست اجتماعی انسان ها است.
بر این اساس، ایده اصلی این نوشتار از سویی بررسی پیامدها و عواقب تفکرات فمینیستی بر تحولات ارزشی خانواده در جوامع غربی و از سوی دیگر ارزیابی و نقادی آن از منظر اسلام است؛ زیرا در اندیشه اجتماعی اسلام، نگرش و عملکرد فمینیسم در مورد نظام خانواده و مسائل پیرامون آن مردود بوده و موجب انهدام این نهاد مقدس اجتماعی خواهد شد. اسلام بر تلقی فمینیست ها از مفاهیمی چون آزادی، برابری، ظلم و نابرابری، مهر بطلان زده و منطق جدیدی را با مختصات اسلامی در مورد جایگاه زن و نقش آن در خانواده بیان می دارد.
The present study seeks to view the position of "family" in the feminist thought to find out at the end what the family، which is the first human social institution، has been through in the logic of feminism. On the whole، based on what is perceived from the feminism literature and feminist actions، the family unit is the first place where women are subjected to violence and injustice. As a result، the strategies، which the different waves of the feminist movement put forth in a bid to give an end to injustice and oppression of women، have directly or indirectly led to weakening of the position of family and disintegration of ordinary bonds in the family resulting eventually in enormous social crises in the bio-social structure of human societies. Thus، the basic objective pursued by this article is to study the aftermaths of feminist thinking on “family value developments” in Western societies. Comparatively، it seeks to study Islam’s evaluation and criticisms of feminist thinking. That is because in Islam’s social thought، the feminist attitude and function about the family system and the issues surrounding it are unacceptable as they lead to destruction of this sacred institution. Islam considers feminists’ understanding of certain concepts like freedom، equality، oppression and inequality as invalid، and it introduces a new logic characteristic of Islamic features about the position، status and role of woman in the family.
خلاصه ماشینی:
"اگر فمینیسم را به معنای مطلق مقاومت زنان در برابر ظلم و ستمی بدانیم که به آنان روا داشته میشده، آنگاه فمینیسم عمری به درازای تاریخ بشر دارد؛ یعنی از زمانی که به زنان ظلم شده است، زنانی بودهاند که این موقعیت را تشخیص داده و به گونهای آن را کانون اعتراض قرار دادهاند،ولی کانون سازمان یافته جنبش آزادیخواهی زنان به نام فمینیسم، کمتر از دو قرن است که در صحنههای اجتماعی و سیاسی ظاهر گردیده و به نظریه پردازی و ترویج مبانی نظری خود پرداخته است.
به باور فمینیستها، زندگی خانوادگی خشنودی عاطفی مورد انتظار زنان را به همراه ندارد و اگر چنین باشد، دو سطح متفاوت از رضایتمندی عاطفی برای زن و مرد در خانواده رخ میدهد: آنان در تبیین چرایی این مسئله افزون بر عواملی مانند نابرابری در تقسیم کار و توزیع قدرت بین مردان و زنان، به هنجارهای فرهنگی دوگانهای استناد میکنند که ارضای نیازهای عاطفی شریک زندگی را حق شوهر و وظیفه زن معرفی میکنند.
از این رو پیشنهادهای فمینیسم در مورد دگرگونی در ساختار خانواده مانند مخالفت با تولید مثل طبیعی، طرفداری از آزادی سقط جنین، مخالفت با مادری و انجام کارهای خانه، مخالفت با جامعهپذیری نقشهای جنسیتی، مخالفت با هرگونه تمایز جنسی با نام مبارزه با پدرسالاری، نفی کارکرد اقتصادی خانواده، تأیید همجنسگرایی و دیگر گونههای انحرافی ازدواج، در دیدگاه اسلام پذیرفته نیست.
به نظر یکی از صاحبنظران غربی، خانواده نهادی مذهبی نیست و لزومی ندارد نسبت به آن احترام، تعظیم و تکریم نشان دهیم؛ چون این رسوم را برای نهادهای مذهبی وضع کردهاند و هدف از وضع رعایت احترام و تکریم در خانواده، پیروی از اصل اولیه مورد نظرشان یعنی حکومت و تسلط بر زنان بوده و این دیگر مسأله دین و مذهب نیست، بلکه موضوعی سیاسی است."