چکیده:
دیوان خاقانی یکی از پر ابهام ترین کتابهای شعر در ادبیات ایران است. دلایل ابهام در شعر خاقانی اگر با متون هم زمان آن مثل کلیله و دمنه مقایسه شود، البته ماهیتی بسیار متفاوت تر پیدا خواهد کرد. علل ابهام در کلیله و دمنه اغلب به عاملهای خارج از درون نویسنده مثل سیاست، فرهنگ و ماهیت موضوع مربوط است. در حالی که عامل دشواری در شعر خاقانی بیش از هر چیزی متاثر از متغیرهای درونی است. احساس حقارت از پاره ای تعلقات خانوادگی، روح بی تاب و تعالی طلب او را در مسیر فراگیری علوم مختلف و شکوفایی استعدادهای ادبی قرار می دهد. دست یابی به درخشش علمی و ادبی در میان ارباب علم و فضل و در شهر کوچکی چون شروان، به شهرتی زودهنگام برای شاعر منجر می شود و جوازی برای تقرب به دربار و دولت برای او فراهم می آورد. ارتباط با صاحبان بی استعداد قدرت و ثروت و حتی مدعیان علم و ادب او را به رجوع مداوم و جدال آمیز درونی و کشف نبوغ ادبی در خود وامی دارد و گرفتاریهای اسارت گونه در زادگاه نیز روح مایوس و بلند پرواز او را به سیاحتهای شبانه در افلاک بیکران و تسکین دهنده های روانی در میان زمینیان سوق می دهد. درآمیختگی با سیاست مداران نیز کلام او را با احتیاط و محافظه کاری و کلی گویی همراه می کند.
خلاصه ماشینی:
"S}(حافظ) {Sبامدادان سوی مسجد میشدم#پیری از کوی مغان آمد برون#من به بانگ مؤذنان کز خمکده#بانگ مرغ زند خوان آمد برون#عاشقی توبه شکسته همچو من#از طواف خمستان آمد برون#دست من بگرفت و در میخانه برد#با من از راز نهان آمد برون#گفت میخور تا برون آیی ز پوست#لاله نیز از پوست زان آمد برون#میخوری به کز ریا طاعت کنی#گفتم و تیر از کمان آمد برون#پای رندان بوسه زن خاقانیا#خاصه پایی کز جهان آمد برونS}(خاقانی،1374،ص 492) اما بیشترین ستیز خاقانی با زاهدان ریایی در زمانی چهره نشان میدهد که او سخن از کعبهبه میان میآورد که خود نیز دو بار تجربۀ طواف آن را در زندگی داشته است،و گویی در زندگیبیشترین فرصتی را که در عمل با اخلاص و اعتقاد،اختصاص به آداب و آموزههای دینداری دادهاست همان چند ماه بوده است که با جدیت توبه نیز کرده است.
نارضایتی و نفرت از گروههای مختلف جامعه،از فرادستترین مقامات تا فرودستترینطبقات از یک سور،و شکایت همیشگی از سرنوشت که بعضی آدمها را دائم در آماج تیر زهرآگینحوادث نامیمون خود قرار میدهد از سوی دیگر،اگرچه نقش بسیار در شکلدهی به روحیۀ ماتمزده و فریادهای خشمآلود خاقانی در اشعارش داشته است و بیگمان عنصر ناخرسندی اززمانه را نیز به یکی از عاملهای صلابت و فخامت و دشواری کلام در کارنامۀ خاقانی تبدیلکرده است،اما حقیقت این است که این عامل در ظاهر کار چندان نقش اساسی در ایجاد ابهامدر دیوان شاعرانی چون خاقانی و سنایی بازی نمیکند."