خلاصه ماشینی:
"افزون بر آن مؤلف محترم در ملاک دوم از شاهد شرعیسخن میگوید و در تعریف اجمالی از ملاکها،معیار صحتو اعتبار معانی باطنی آیات را شرعی بودن و عقلانی بودنمیداند،اما به بسط و شرح مسأله نمیپردازد که شرع و عقلدر چه معنا یا چه فضایی مطرح شدهاند:آیا مراد از شرع،حکمیاست که فقها در آن اجماع دارند یا حکمی است که عارف آنرا از باطن کتاب و سنت اخذ میکند؟ملاصدرا در این بابمطلبی را در مفاتیحالغیب آورده که نویسندۀ محترم نیز آنرا گزارش کرده است،اما به درستی آن را به عنوان جزئی ازشبکۀ معرفتی اثر به کار نمیبرد.
13در شگفتم کسی که از ظاهرو باطن داشتن قرآن حدود پنجاه صفحه مطلب مینویسد14و ازاشتمال قرآن بر ظاهر و باطن نزد ملاصدرا در آیات15و روایات16سخن میگوید و نظرگاه او را در مدارج قرآنی و معارج انسانیبیان کرده و آن را از مهمترین و اصلیترین مبانی قرآنشناسیملاصدرا دانسته است،17چگونه بیان میکند که ملاصدرا در&%FKG052G% باب تجرید معانی از ظواهر حسی به مثالی بسنده کرده است؟مگر این امکان وجود دارد که بدون اعتقاد به وضع الفاظ برایارواح معانی و عدم انحصار معانی در ظاهر حسی،حق مبحثاشتمال قرآن بر ظاهر و باطن را ادا کرد؟هرچند ملاصدرا معتقداست که با علم لدنی میتوان به روح،لب و سر قرآن پی بردنه با حصر نظر به روزن لفظ،تعلم و تفکر18و اساسا اعتماد بهبحث و جدل و عدم مراجعه به طریق اهل الله را مایۀ حیرت وگمراهی در تفسیر دانسته است،19اما این امر منافاتی با آن نداردکه با رهنمون شدن به باطن از طریق علم لدنی و شهود،لفظرا مطابق باطن،معنا و تفسیر کنیم نه به همان معنای ظاهریپیش از کشف و نه آنکه باطن را با لفظ هماهنگ کنیم،بلکهباطن،اصل است و باید لفظ را با آن هماهنگ کرد."