خلاصه ماشینی:
"فرانکفورت(1797) هولدرلین که مقیم فرانکفورت بود،به گل نامهای نگاشت و از او دعوت کرد که به آنجا رفته و معلم سرخانۀ آقای گوگول شود و هگل هم که این کار را موجب پدید آمدن فرصتهای بیشتری برای مطالعات شخصی خود میدید،در 1797 آن دعوت را پذیرفت.
» (به تصویر صفحه مراجعه شود) خانهای که هگل در آن دنیا آمد ینا(1801) هگل پس از مرگ پدرش در سال 1799 میراثی دریافت کرد که به او اجازه داد تا معلمی سرخانه را رها کرده و خود را وقف یک دورۀ تحصیلی دانشگاهی کند.
لودویگ پسر نامشروع هگل هرچند در خانۀ پدر پذیرفته شد،در آنجا احساس ناهمگنی کرد و به ارتش پیوست؛وقتی (به تصویر صفحه مراجعه شود) 24 ساله بود در آگوست 1831،کمی پیش از مرگ ناگهانی پدر،در جنگ کشته شد.
پس از هگل(تا اواسط نیمۀ دوم سدۀ نوزدهم) پس از مرگ هگل دانشجویان تعلیمیافتهاش خود را موظف به ادامۀ کار او و حفظ و انتقال تعالیمش برای نسلهای آینده کردند (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمونهای از دستخط هگل و تنها در زمینۀ علم طبیعی بود که تأثیر انها به نظر طرفداران کمی را جلب کرد.
هنگامی که شلینگ کرسی فلسفۀ طبیعی در دانشگاه برلین را گرفت،هرچند تا آنجا که میتوانست توجهها را به خود جلب کرد،ولی صرفا نظریهای کمکیفیتتر از نظر هگل ارائه داد و برای پوشاندن این کاستی ناچار به استفاده از عبارات رازآلود و مشوشکننده شد،بیآنکه اندیشۀ خود یا دیگری را بسط دهد."