خلاصه ماشینی:
"همانطور که اطلاع دارید بعضیها این دو حرکت(انقلاب فرهنگی وتحول در علوم انسانی)را حرکتهای سیاسی تلقی کرده و گفتهاند کهدر سال 59 گروهکها در دانشگاه به فعالیتهای تیمی مشغول بودند و بهعضوگیری میپرداختند،پس این حرکت آغاز شد تا پاکسازی سیاسیانمجام شود!الآن هم حکومت میخواهد مشکلات سیاسی را به وسیلهیاین حرکتت حل کند!!آیا شما فکر میکنید این دو تحرکت،فرهنگی هستند ومشکل سیاسی هم اگر باشد ریشهاش همان بعد فرهنگی است یا خیر؟ حجت الاسلام و المسلمین میرباقری:دو مسئله را باید تفکیک کنیم؛یکی اینکه آیا در متن انقلاب اسلامی نیاز به یک حرکت عمیقفرهنگی داریم یا خیر؟و آیا اگر این حرکت انجام نگیرد،علت پیدایشآسیبهای جدی برای انقلاب اسلامی خواهد شد یا خیر؟به تعبیردیگر،آیا ادامهی انقلاب اسلامی و گسترش این حرکت تکاملی،مرهون تحول در حوزهی فرهنگ است؟ مسئلهی دوم این است که آیا در مقاطع خاصی،بهرهبرداری سیاسیاز این حرکتت شده است یا خیر؟یا آیا ممکن است بعضی،چه درجبهی دوست و چه در جبههی مقابل،این حرکت را به یک حرکتسیاسی تبدیل کرده باشند؟ من گمان میکنم مسئلهی دوم یک امر اجتنابناپذیر است.
علوم انسانی متداول را تا چه حدی داخل در این تعریف میدانید؟ضرورت تحول در علوم انسانی را چگونه میبینید؟آیا فقط باید در کاروانتولید علم نقش مهمتری بازی کنیم و بیشتر از دیگران،فرمول تولید کنیم،یا اینکه نقش مبناییتری برای علوم قائل هستید؟ حجت الاسلام و المسلمین میرباقری:علوم انسانی موجود در دنیا،منسوب به یک جامعهی خاص یا اشخاص خاصی نیست،لکه علومیاست که در طول تاریخ و در یک فرهنگ تاریخی پیدا شده است؛منتهی جامعهی غیرب،به ویژه غرب بعد از رنسانس در علوم انسانیمدرن،سهم تأثیر اصلی را دارد و به طور طبیعی جهتگیریهایفرهنگی و پیشفرض و مبانی فرهنگی غرب بعد از رنسانس عواملمؤثرتری بر شکلگیری علوم انسانی مدرن بوده است."