خلاصه ماشینی:
"البته در این حوزه،خدای دین اسلام یا همان واجب الوجودملا صدرا و نور الانوار سهروردی در فراز همه چیز فیاض و بیبخل قرار دارد و معشوقی است که مراتب پایینتر برای رسیدنبه او در تکاپو هستند.
اما نگارنده معتقد است سرانجام،تعالیم نوی بودایی در فکر(به تصویر صفحه مراجعه شود)و فرهنگ چینی تأثیر عمیقی بر جای گذاشت و مفاهیم نفس وسرنوشت پس از مرگ در حوزۀ چین در دورۀ هان(206 ق.
برایاثبات این امر است که مقایسۀ ذیل را مطرح میسازم: دانستیم که حکمت اشراق یکی از مکاتب مهم و تأثیرگذار در حوزۀ فلسفۀ اسلام و ایران،همچنین،مکتب تائوئیسم نیز از تفکراتاصلی حوزۀ چین است.
»74 همچنین،در حکمت اشراق سهروردی نیز بر ترک وابستگیهاتأکید بسیار شده است به گونهای که شیخ میگوید:«و کمالالشیء ما یجب ان یکون له»75پس هر چیزی شایستگیهایخاص خود را دارد و رسیدن به تمام آنچه که شایستۀ هر موجودیاست،کمال آن موجود است و«...
درباب سرشت انسان این باور وجود دارد که انسانها فرزندان کامیهستند و از آنجا که زندگی خود را از کامی میگیرند،زندگی انسان امری مقدس است و ادامۀ آن نیز از طریق افاضات کامیمیسر میشود.
چون فکر میکنمنیهیلیسم به آن صورت که نیچه مطرح کرد،به عنوان یکرخداد فلسفی حرکتی است در جهت بطلان تمام مفاهیمی کهغرب در 2500 سال تاریخ متافیزیک ساخته است و شیوۀ عملشهم از طریق جایگزینی است؛یعنی به محض آنکه حقیقت بهمفهومی خاص تقلیل پیدا کرد،این مفهوم مرجع مفهوم دیگریمیشود و دائما این مفاهیم جایگزین یکدیگر میشوند و..."