چکیده:
این مقاله از دو نگاه به موضوع فتوح، در دو شکل تغلبی و قلوب آن میپردازد. ابتدا با ورود
اجمالی به پیشامد رده که زمینه ساز فتوح راشدی است و بیانمشکل حضور سرداران فاتح از بنو
مخزوم در مدینه، به ماهیت اصناف چهارگانه امت اسلامی بعد از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به عنوان عوامل
برپادارنده جریان فتوح پرداخته، و به تعریف و نقش هر یک در ساز و کار امت اشاره میکند.
پس از آن به دو عنصر مقوم در هر دو شیوه از فتوح، یعنی اعرابی و عربی از زاویه نقش آفرینی
پرداخته و با این فرض که حرکت هجرت، مدنیت و تعرب که مبین دو قطب از حضارت و بداوت
است، درباره دستاوردهای فتح تغلبی و فتح قلوب، سخن به میان میآورد.
برخورد احتیاط آمیز فقیهان حجاز و عراق با فتوح راشدون و تعاقب تاریخی آن و مخالفت
صریح این فقیهان با گسترش اسلام در سرزمینهای دارالحرب به سبک فتح اول در دو عصر اموی
و عباسی، دامنهای دیگر از موضوع بحثحاضر است.
چهرهشناسی هرم فتح اول با هیئت قبایلی و ذهنیت اعرابی، و تعلیل و تسبیب آن از زبان
فرماندهان، در وجه مقایسه با فتح دوم، این امر را روشن میکند که فتح قلوب یا اقناعی، هم با
فطرت ابلاغ دینی و کرامت انسانی سازگارتر است و هم امواج انسانی آن پایدارتر و دستاوردهای
تمدنی و معرفتی آن بارزتر میباشد.
خلاصه ماشینی:
"قطبی، آزمونهای جاهلی ایام العرب را در بیان اغراقآمیز از فتوح و در هویت قبایل ناکام در صحنه تعیینگری سیاسی و ملزم به تبعیت از قریش ایلاف، نمایان میکرد و از کاه کوه میساخت و قطب دیگر رودهای خروشان، کشتزارهایسبز، چشمههای جوشان، تاکستانها، زر و سیم و پرنیان را با قحطی حجاز و نجد و نان جوین و پوشینه پشمین مقایسه میکرد و بیش از هر چیز دل بدان بسته بود و میگفت: و کیف ندع هذه الأعین المتفجرة، و الأنهار و الزرع و الأعناب و الذهب و الفضة و الحریر، و نرجع الی قحط الحجاز و جدوبة الأرض و أکل الشعیر و لباس الصوف؟؛(29) چگونه این چشمههای جوشان و رودهای خروشان و کشتزارها و تاکستانها و زر و سیم و پرنیان را رها کنیم و به خشکسالی حجاز و بی حاصلی زمین آن برگردیم و به خوردن نان جوین و پوشینه پشمین بسنده کنیم؟ سخن خالدبن ولید در عراق که به نظر میرسد در مواجهه با پرسشهایی از علتحضور در آن سرزمین، بیان شده باشد مشعر بر چنین نگاهی از فتوح است: و قام خالد خطیبا یرغبهم فی بلاد العجم، و یزهدهم فی بلاد العرب، و قال: ألاترون الطعام کرفغ التراب و بالله لو لم یلزمنا الجهاد فی الله و الدعاء الی الله عزوجل و لم یکن الا المعاش لکان الرأی أن نقارع علی هذا الریف حتی نکون أولی به و نولی الجوع و الاقلال من تولاه ممن أثاقل عما أنتم علیه؛(30) گرچه دقیقا از محتوای پرسشهای نیروهای تحت فرمان خالد بیخبریم، ولی از خلال متن مبهمی که بخشی از پاسخ خالد را تشکیل میدهد، به دست میآید که وی بر تشویق به فتح عراق به سبب فزونی روزی در آن دیار و ستاندن آن از حاکمانش و سپردن به سربازان مسلمان در طی یک جابه جایی نظامی، تأکید دارد."