چکیده:
امروزه جهان در معرض بزرگترین تغییرات تاریخ بشر قرار گرفته است؛ تغییراتی سریع که فرصت زیادی را برای فرهنگ سازی، هنجاری شدن، هویت یابی و انطباق با شرایط اجتماعی فراهم نمی سازد. تغییرات به قدری سریع است که به قول بوردیو، فرد فرصت تعامل فکری و ذهنی را با آنها ندارد. در واقع فرایند جهانی شدن که از آن به فشرده شدن زمان و مکان تعبیر شده می تواند فرهنگ های سنتی را در معرض تهدید قرار دهد و موجب اشاعه ارزش ها و هنجارهای فرهنگ جهانی شود. همین امر سبب تغییرات شگرفی در عرصه های مختلف از جمله در گونه های جمعی هویت افراد (مخصوصا هویت ملی به عنوان فراگیرترین سطح هویت جمعی) شده است. با تامل در تبیین هایی که در تئوری های مرتبط با جهانی شدن شکل گرفته اند، شاهد چالش ها و فرصت های ایجاد شده ای هستیم که جهانی شدن عرضه می دارد. در این راه، مهم حفظ سطوح مختلف هویت شهروندان در تعامل سازنده با جهان بیرون و استفاده از فرصتهای جهانی از جمله فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی است، نه ستیزه جویی و مقابله با آن. پیوست کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه به پروسه جهانی شدن به معنای «غربی شدن» و یا از دست دادن و رها کردن هرگونه هویت در اساس و بنیان نیست، بلکه به معنای پذیرش آن همچون پدیده ای بحرانی در مسیر پر نوسان حرکت جهانی و به معنای خروج از زیست تک روانه است
خلاصه ماشینی:
"این نگرش دو سویه منتج به این میشود که فضای جهانی شدن نهتنها فرصت و مجالی است برای احیاء و عرضهی فرهنگهای شرقی و دینی،بلکه حتی خرده فرهنگهای گوناگونی که در اقصاء نقاط جهان احتمال نابودی آنها میرفت،اکنون در سایهی تکنولوژی ارتباطی توانستهاند پیوندهای خود را محکمتر و گستردهتر نمایند و با تبادل فرهنگی زمینههای شکوفایی و خلاقیت خود را افزونتر سازند (همان:217).
مارتین آلبرو )worblA( نیز یکی از ویژگیهای جهانی بودن را بدون مرز شدن فرهنگ- ها میداند که از قید و مرزهای دوت مدرن رها میشود و فرهنگها دیگر محصور در مرزهای ملی نیستند و این به معنی یکسان شدن فرهنگها و یکجور شدن آنها نیست،بلکه بر تنوع و تکثر و تفاوتهای فرهنگی تأکید میکند.
میتوان با گسترش جهانی شدن شاهد رشد و اجیای فرهنگهای ملی و بومی در جوامع در حال توسعه بود و این مهم میتواند با تقویت بنیادهای قابل انعطاف فرهنگی و تغییرات در نظامهای گوناگون سیاسی،اجتماعی و اقتصادی به عرصهی ظهور برسد و به آمادگی کشورهای در حال توسعه در مواجه با این فرایند کمک شایانی نماید تا توانایی تغییر در جریان این فرایند را به دست آورند و از تقابل این دو جریان در سطوح زیرین شاهد دنیایی متکثرتر بوده و این میتواند به دلیل پاسخهای منحصر به فرد هرکدام از جوامع به نیروهای جهانی باشد،و با شکلگیری این تعامل پیچیده این امکان وجود دارد که ما شاهد تکثر فرهنگی در جوامع باشیم.
پیوست کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه به پروسهی جهانی شدن به معنای«غربیشدن»و یا از دست دادن و رها کردن هرگونه هویت ملی در اساس و بنیان نیست،بلکه به معنای پذیرش آن همچون پدیدهای بحرانی در مسیر پرنوسان حرکت جهانی و به معنای خروج از زیست تک روانه است."