چکیده:
مقاله حاضر، روابط ایران و ترکیه را از زمان روی کار آمدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در ترکیه از سال 2002 میلادی تا سال 2009، مورد بررسی قرار می دهد. به همین دلیل سعی شده است تا با تاکید بر متغیرهایی از قبیل تلاش دو کشور ایران و ترکیه برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای، نگرش دو کشور به مسائل خاورمیانه، مساله هسته ای ایران، مساله کردها در روابط دو کشور، عوامل موثر در بسط و فصل روابط و تاثیر روابط ترکیه با آمریکا و اسرائیل و تحول در روابط ترکیه با این کشورها و تاثیر این متغیرها بر روابط ایران و ترکیه، همکاری های اقتصادی که بخش اعظم روابط دو کشور در این حوزه متجلی است را مورد کنکاش قرار گیرد
خلاصه ماشینی:
"&%00712BSTG007G% در مورد ترکیه از عنوان قدر میانی منطقهای استفاده شد،بدینمعنی که این کشوریک قدرت سطح میانی در سیستم جهانی میباشد که در عین حال در منطقهی جغرافیاییخودش،همانند جمهوری اسلامی ایران بازیگر کلیدی است که امکان دستیابی به موقعیترهبری منطقه را نیز دارد.
ترکیه در مورد مسألهای امنیتی از قبیل فلسطین دیدگاهی کاملا متفاوت دارد؛در شرایطی که ترکیه در سالهای اخیر سعی کرده به عنوان یک میانجی به روند صلحخاورمیانه و مسائل جاری در خاورمیانه کمک کند و میان اسرائیل با سوریه،لبنان وگروههای فلسطینی توافق ایجاد نماید،در خصوص جنایات اسرائیل در غزه و جنگ سی وسه روزهی اسرائیل با لبنان،ترکیه در سیاست خارجی خود و در روابطش با اسرائیلتغییراتی اساسی داده است که این مسأله اخیرا باعث شد تا روابط دو کشور به مرحلهیعدم رعایت نزاکت سیاسی در سطح سفارت بین سفرای دو کشور-ابتدا از جانباسرائیل-به موضعگیری و بحران تبدیل گردد.
رقابت دو کشور در مناطق آسیای مرکزی،قفقاز و خاورمیانه مسألهی رقابت دو کشور در مناطقی چون آسیای مرکزی،قفقاز،خاورمیانه و به ویژه شمالعراق عامل دیگری از مجموعه عوامل مشکلزا در روابط ایران و ترکیه بوده است،درآسیای مرکزی و قفقاز ترکیه قصد داشته ارزشهای خود از قبیل؛دموکراسی پارلمانی،اقتصاد،بازار آزاد و حامیت دولت سکولار بر جامعهای مسلمان را بسط دهد و از اینرهگذر به منافعی هنگفت از منابع انرژی کشورهای تازه استقلال یافته و مزایای حمل اینمنابع دست یابد،که این مسأله قطعا به افزایش قدرت نسبی این کشور و بهبود موقعیتاستراتژیک آن نیز کمک میکند."