چکیده:
در این مقاله ابتدا رفتار شخصیت¬های داستانی هوشنگ مرادی کرمانی براساس نظریۀ اریکسون، مورد مطالعه قرار گرفتهاست، سپس به عواملی اشاره شده که سبب توفیق او در توصیف و عرضۀ شخصیت¬های مناسب گردیدهاست. از نظریۀ «مراحل هشتگانۀ زندگی» اریکسون، سن بازی، سن مدرسه، و مرحلۀ نوجوانی با ویژگی¬ها و رفتار شخصیتهای داستانهای مرادی کرمانی مطابقت دارد. براساس این نظریه، در سن بازی، کودکان ویژگیهایی نظیر ابتکار، علاقه به حیوانات و اسباببازی. در سن مدرسه، استدلال، احساس نیاز به کسب لیاقت اجتماعی، مواجهشدن با بحران، و در سن نوجوانی، ویژگیهایی نظیر هویتطلبی، همانندسازی و بحران هویت دارند. مرادی در شخصیتپردازی و توصیف احوال، رفتار و گفتار قهرمانان داستانهای خود این ویژگیها را رعایت کرده و متناسب با رشد شخصیت کودکان و رفتار آنان، آثار خود را پدید آوردهاست.
خلاصه ماشینی:
از نظرية «مراحل هشتگانة زندگي » اريکسون ، سن بازي ، سن مدرسه ، و مرحلة نوجواني با ويژگي ها و رفتار شخصيت هاي داستان هاي مرادي کرماني مطابقـت دارد.
کودکـان بـا شـنيدن يـا خواندن داستان ، احوال و رفتار خود را با شخصيت هـاي قصـه تطبيـق مـي دهنـد و اگـر مشکلي دارند مي فهمند که اين مشکل در سن آنان فراگير است ، لذا اعتماد به نفس آنان تقويت مي شود.
او براي شناخت بهتر احوال ، نياز و زندگي کودکان گاهي به محل کار آنان رفته و از نزديک رفتار و شخصيتشان را مشاهده و مطالعه کرده است ، لـذا آنچه را که در داستان هاي خود به قلم مي آورد با واقعيات حيات کودکـان مطابقـت کامـل دارد (همان : ٥٨).
از نظـر اريکسـون شکل گيري شخصيت فرد در اين مراحل بستگي به ايـن دارد کـه فـرد چطـور بـا بحـران پديدآمده در هر مرحله مواجه مي شود و سعي در حل آن دارد؛ اگر موفق بـه حـل بحـران شود، مي تواند با بحران هاي مراحل بعدي نيز مقابله کند.
سه شخصيت داستاني مرادي کرمـاني ، «نمکـو»، «لـيلا» و «هوشـو» در يـک دوره از زندگي اش ، در مرحلة سن بازي قرار دارند و ويژگي هايي نظير بازي ، علاقه به اسباب بـازي و موجودات ، ابتکار، و احساس گناه ، در احوال و رفتار هر سة آنها ديده مي شود.
بحران اين دوره (احساس حقارت و خودکم بيني ) زياد براي هوشو پـيش مـي آيـد کـه البته ممکن است از ارزش گذاري هاي ديگران ناشي شود.