چکیده:
در بررسی سبک، همواره دو مقولۀ متوازی به صورت تقابلی مطرح میشوند که عبارتاند از سبک زبانی و سبک ادبی. در سبک زبانی به تحلیل نشانههای موجود در زبانی خاص میپردازیم تا قوانین عام آن زبان را کشف کنیم؛ قوانینی که هنجارهای ثابت و معیاری مشخص را در اختیار اهل زبان قرار میدهند و به توصیف نظاممند آواها، اجزای کلام، ساختهای نحوی و واژگان میپردازند. اما در سبک ادبی، تکیة اصلی بر مشخصههای هدفمند اثری خاص است که آن را در بهرهگیری از امکانات زبانی متمایز میکند و هدف بررسی این سبک، کشف عدول از قوانین عام زبانی در آثار نویسندگان و گویندگان برجسته است. مقالة حاضر بر سه فرضیه استوار است: 1- ارائة تعریفی جامع و مانع از سبک ادبی عملا غیرممکن است؛ 2- سبک ادبی قابلیت توصیف دارد و میتوان مبتنی بر مشخصهها و نشانههای موجود، جوانب این توصیف را کاوید؛ 3- عناصر موجود در سبک ادبی، در سبک زبانی هم دیده میشوند و تفاوت این دو، در تصادفی یا هدفمند بودن بهرهگیری از این عناصر است.
خلاصه ماشینی:
سبک به يک اثر ادبي وجهة خاص خود را از لحاظ صورت و معني القا مي کند و آن نيز به نوبة خويش وابسته به طرز تفکر گوينده يـا نويسنده دربارٔە حقيقت مي باشد» (بهار، ١٣٦٩: ي)؛ «طرز بيان انديشة هنرآفرين اسـت کـه هم با چگونگي تفکر و هم با چگونگي تصويرسازي هاي او نسبت مسـتقيم دارد» (دهخـدا، ١٣٧٣: ٨/ ١١٨٢٠) و «روش کلي نويسنده در کيفيـت تـأليف ، تعبيـر، انديشـه و احسـاس است » (مندور، ١٣٦٠: ٢٤)؛ «مسأله اي است که بر مفهوم گزينش استوار است : گزينش ايـن يا آن شق در سطوح گوناگون زبـان ، يعنـي سـطوح معنـايي ، واژي - دسـتوري ، و آوايـي زبان » (مهاجر و نبوي ، ١٣٧٦: ١٠٥) و آن «جز نظم و تحرکي که مردم در انديشه هـاي خـود پديد مي آورند، چيزي نيست » (بوفن ، به نقل از محجوب ، ١٣٧٢: ٣١).
، و چگـونگي پيوسـتگي و درهـم تنيـدگي و گـره خـوردگي ايـن واحدهاسـت کـه سـخني را از ديگـر ساختارهاي زباني - بياني جدا مي سازد» (راستگو، ١٣٧٦: ٧٠)؛ «حاصل تفـاوت ايـدئولوژيک است و وجود مجموعة انگاره هاي پيچيده و رقيب ، آن را به وجود مي آورد» (فالر، بـه نقـل از فالر و ديگـران ، ١٣٦٩: ٢٧) و «در بر گيرندٔە جهان بيني خاص هر شـاعر يـا نويسـنده اسـت » (اسپيتزر، به نقل از همـان : ٢٧)؛ «انواع کاربردهاي زباني بوده که با موقعيـت هـاي مختلـف در ارتباط است » (فالک ، ١٣٧٢: ١١٠) و آن «انحرافي است از کلام منطقي » (شارل بالي ، به نقـل از فرشيدورد، ١٣٦٣: ٦٥٤) و «انتخابي است از منابع مختلف زبان » (همان : ٦٥٤).