خلاصه ماشینی:
"حافظ در گیروداری که در غزلهاعشق پرشورش را بیان میدارد یا کمالمعشوق را توصیف میکند یا از اعجازهایشراب،سخن به میان میآورد ناگاه بیت یابیتهایی را به طرح بینشهای حکیمانه،پندهای اخلاقی یا نگرشهای بلندنظرانهنسبت به حیات اختصاص میدهد وخواننده را به دنیایی از تامل روشنیبخشیا تفکر تسکیندهنده میکشاند،اما اگرمراد از عارف،صوفی باشد،یعنی کسیکه در نظر و در عمل به تصوف باور داردو به فرقه یا محفل یک پیر و مرشد یابه یک خانقاه بستگی دارد یا وضوحذهنیاش از امر نامعقول تاریک شده واز تفکر درهمآمیز برخی از صوفیان و باورآنها به کارهای اعجازآمیزی که به آناننسبت داده شده،تیره گردیده باید گفتکاربرد صفت عارف برای حافظ،تسمیهینابجاییست."