چکیده:
در این نوشتار، به بررسی مسائل مربوط به سیاست و نحوه سیر و سلوک حکمرانان بر اساس کتاب مرصاد العباد نجم رازی پرداخته می شود. باب پنجم کتاب مرصاد العباد با عنوان «سلوک طوایف مختلف» به سیاست پادشاهان، وزیران و روسا همچنین شیوه سلوک آن ها اختصاص یافته است. مشروعیت حکومت پادشاهان، جایگاه مقام پادشاهی درعرفان، پادشاهی خاص و عام، برتری مقام پادشاه بر نبوت و عالم، شیوه سلوک پادشاهان و وزیران و... از جمله موضوع هایی هستند که در این مقاله به بررسی آن ها پرداخته می شود. نجم رازی،از جمله صوفیانی است که به ارتباط متقابل بین سیاست و عرفان معتقد است. از نظر او، پادشاهی عنایت خداوند به افراد است، و پادشاه، خلیفه خداوند بر روی زمین محسوب می-شود، ولی اگر پادشاه کوچک ترین ظلمی کرد، نایبی خداوند از او ساقط می شود و او ابلیس روی زمین است. رعیت پروری از جمله مهم ترین کارهایی است که پادشاهان و وزرا باید به آن بپردازند. همچنین آن ها باید تمام کارهای خود را برای رضای خداوند انجام دهند و خود را در میان نبینند تا سلوکشان به سوی قرب الهی کامل شود.
This study investigates Mersād al-‘Ebād and its contents on the policies of the rulers. Chapter five of this book on “various groups and their policies” deals with policies of different monarch and ministers of the time. It discusses issues such as the legitimacy of the monarchs، the position of kingdom in mysticism، special and ordinary kingdoms، and the superiority of monarchs over prophecy policies of ministers. Najm Rāzi is one of the sophists who believes in the relationships between politics and mysticism. From his viewpoint، monarchy is God’s blessing on human beings and a monarch is God’s successor in the world as long as he does not commit cruelties. If he does evil، he will no longer be the successor of God on earth. His duty is to be kind to peasants and he has to performs his job well to satisfy God.
خلاصه ماشینی:
"»(درآمدی فلسفی بر تاریخ اندیشۀسیاسی در ایران،ص 162)باید توجه داشت که روی آوری صوفیه و عارفان به عرفان،هرگز به معنای بیتوجهی آنها به امور اجتماعی و سیاسی جامعه نبوده است،بلکهبرعکس،بسیاری از صوفیه و عارفان-چنانکه بسیاری از حکایتهای زندگی آنهانشان میدهد-در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود شرکت داشتهاند؛برای مثال،حسن بصری به موعظۀ خلیفه و حاکمان میپرداخته است؛ابن سماک،بههارون الرشید پندهای تلخی داده است؛شیخ شهاب الدین سهروردی،مکرر از جانبخلیفه به عنوان سفیر،به مناطق مختلفی فرستاده میشد؛ممشاد دینوری،وقتی دید کههموطنانش در مقابل مرادویج زیاری قتل عام میشوند،خود از شهر بیرون رفت ومرداویج را از خونریزی بر حذر داشت تا جایی که جان خودش را در این راه از دستداد؛در قتل عام خوارزم به دست مغول،هرچند به نجم الدین کبری پیشنهاد شد که ازشهر بیرون رود تا از کشته شدن در امان ماند،نپذیرفت و سرانجام در این جنگ،همراهبا عدۀ زیادی از مردم کشته شد.
»(همان،ص 419) رسوم حکومت و جهانداری نجم الدین براساس این آیه{/«یا داود إنا جعلناک خلیفة فی الأرض فاحکم بین الناس بالحق و لا تتبعالهوی فیضلک عن سبیل الله إن الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»/}(ص26/)ده شیوه،به عنوان آیین جهانداری برمیشمرد که حاکمان جامعه مجبور بهرعایت آنها هستند:نخست اینکه پادشاه باید پادشاهی خود را عطای حق بداند؛دومآنکه بداند که خداوند این پادشاهی را از فرد دیگری گرفته و به او داده است."