چکیده:
به زعم بسیاری از آنان که نقش دین در جامعه امروز دغدغه پژوهشی آنهاست، عرفیشدن فرآیندی عام است که دیر یا زود همه جوامع را دربرمیگیرد. با وجود این، در حوزه جامعهشناسی دین و آنجا که نظریههای عرفیشدن تکوین یافته، بهویژه به دلیل رخدادهای دهه پایانی قرن بیستم و سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم، شواهد تجربی و نظریههای متضاد با تلقی عام از فرآیند عرفیشدن بیشتر شده است. در ایران نیز که دارای ساختار اجتماعی درهمتنیده با دین است، این بحث همواره اهمیت اساسی داشته است. اما تنها در سالهای اخیر بوده که این بحثها قالب مشخص و دانشگاهی بیشتری یافته است. با این حال، هنوز غالب مباحث عرفیشدن در ایران در سطح نظری باقی مانده است. این مقاله تلاشی است در جهت بررسی نشانههای تجربی عرفیشدن، که بهخصوص میتواند در مطالعه تجربی این فرآیند در ایران و بررسی صدق یا کذب نظریههای موجود در آن، مورد استفاده قرار گیرد. پس از طرح مباحث اولیه و تعاریف مرتبط، به انواع نظریههای عرفیشدن و سطوح این فرآیند پرداخته شده است. در نهایت، در پرتو مباحث پیشین، نشانههای عینی برای مطالعه و سنجش تجربی عرفیشدن در ایران مورد بحث قرار گرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده، نشانههای عرفیشدن در دو سطح نمودهای فردی و اجتماعی شناسایی شده است. به این ترتیب، مطالعه تجربی این فرآیند در ایران نیز با جستجوی حضور و غیاب و شدت و ضعف این نشانهها ممکن خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، در اینجا به مهمترین نشانههای عرفیشدن برای آزمون و سنجش این فرآیند در ایران اشاره میشود 1 : 1- نشانههای اجتماعی عام بهویژه شامل کاهش سازمانها و مراکز دینی 2- نشانههای حقوقی و قانونی شامل: حذف مبنای دینی در قوانین رسمی، کاهش معیارهای دینی در روابط بین گروهی و بینالمللی 3- نشانههای تأثیر الگوهای توسعه و نوسازی شامل توسعه زیرساختهای شهری، صنعتی و عمرانی بر اساس الگوی رایج دنیای مدرن 4- نشانههای مربوط به تأثیر الگوی اقتصادی فارغ از دین شامل: مناسبات و الگوی اقتصادی غیر دینی، رشد سازمانهای تجاری با الگوی سرمایهداری 5- نشانههای تأثیر فرآیندهای جهانیشدن در حوزه رسانه، شامل رشد الگوهای رسانهای به سبک مدرن 2 .
به عبارت دیگر، برای سنجش عرفیشدن در ایران، به ویژه در سطح اجتماعی، بر خلاف آنچه در غرب و جوامع مسیحی انجام میشود، نباید تنها به دنبال شناخت نشانههایی از تغییرات بزرگ از حضور و موقعیت اجتماعی دین در جامعه و نزول آن بود، بلکه در اینجا، تغییرات در صورت وقوع، احتمالا از روابط بین فردی و تعاملات بین گروهی، از بهکارگیری قواعد، نمادها و مفاهیم مدرن که ملازم با عرفیشدن هستند و از حاکمیت نسبیگرایی در حوزه تعاملات اجتماعی سرچشمه میگیرد.
بنابراین، حتی اگر فرضیه حرکت در جهت عرفیشدن در ایران تأیید شود، این حرکت، نه حرکتی است شتابان و مشتاقانه مانند آنچه در اروپای پس از عصر روشنگری و تأثیر پروتستانتیزم صورت گرفت، بلکه نوعی خیزش پنهان در مویرگهای حیات و ساختار اجتماعی ایران خواهد بود که آرام آرام آن را به جامعهای ظاهرا قدسی با حاکمیت دینی، اما عرفی در مناسبات، معیارهای عمل و تعاملات بین فردی و بین گروهی و شیوه مدیریت اقتصادی جامعه تبدیل میکند."