چکیده:
هدف این پژوهش بررسی تحول درک مفهوم دروغ و اشتباه در کودکان مقاطع مهدکودک، پیش دبستان و کلاس دوم ابتدایی شهر اصفهان بوده است. بدین منظور 123 کودک (61 پسر و 62 دختر) به صورت تصادفی با روش نمونه گیری خوشه ای از سه مقطع مهد کودک، پیش دبستانی و کلاس دوم ابتدایی 3 منطقه جغرافیایی شمال، مرکز و جنوب شهر اصفهان انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش مصاحبه بالینی و داستانهای عروسکی جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس نشان داد که تحول درک مفهوم «دروغ» و «اشتباه» در کودکان از روندی تحولی پیروی می کند (p<0.0001). کودکان مهدکودکی علیرغم آشنایی با مفهوم دروغ، در تمایز دروغ و اشتباه با مشکل مواجه بودند. 69 درصد کودکان گروه مهد کودکی، 85 درصد گروه پیش دبستانی و 95 درصد گروه کلاس دوم توانستند مفهوم دروغ را درک کنند و این در حالی بود که فقط 21 درصد کودکان گروه مهد کودکی، 45 درصد گروه پیش دبستانی و 85 درصد گروه کلاس دوم توانایی درک مفهوم اشتباه را داشتند. علاوه بر این، یافته ها حاکی از آن بود که تفاوت معنی داری بین دو «جنس» از نظر متغیرهای مورد بررسی وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر هدف این پژوهش دستیابی به روند تحولدرک مفهوم دروغ و اشتباه در کودکان گروهای سنی مختلف است و بر این اساس در صددپاسخگویی به این سؤالات است که:«آیا توانایی درک مفهوم دروغ و اشتباه در کودکان گروههای سنیمختلف با افزایش سن،افزایش مییابد»و این که«آیا از نظر تحول درک مفهوم دروغ و اشتباه بین دخترانو پسران تفاوتی وجود دارد؟» * روش *«جامعۀ آماری»در این پژوهش شامل تمام کودکان دختر و پسر مهدکودکی،پیشدبستانیو کلاس دوم مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 84-83 بود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار 1-میانگین نمرات درک مفهوم دروغ(کلی)در گروههای سنی با توجه به نتایج آماری ارائه شده در جدولهای 1 و 2 با افزایش سن،توانایی درک مفهومدروغ در کودکان افزایش مییابد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار 2-میانگین نمرات درک مفهوم اشتباه در گروههای سنی بنابراین با توجه به نتایج آماری ارائه شده در جدولهای 3 و 4 و نمودار 2،با افزایش سن،توانایی درک مفهوم«اشتباه»در کودکان افزایش مییابد و به عبارتی درک مفهوم اشتباه درکودکان دارای روندی تحولی است.
در این پژوهش نیز به ترتیب درصد کودکانی که بین دروغ و اشتباه تمایز قائل شده بودند،از66/16 درصد در کودکان مهدکودکی(با میانگین سنی 4 سال و 5 ماه)،42/5 درصد درپیشدبستانیها(با میانگین سنی 5 سال و 9 ماه)به 85/36 درصد در کلاس دمیها(با میانگینسنی 8 سال)افزایش پیدا کرد دقیقا با روند تحولی یافته پترسون،پترسون و سیتو(1983)،و گلیو همکاران(2001)مطابقت دارد.
341-332,(2)34,ygolohcysp latnempoleveD eht fo tnempoleved eht fo ydutsA:hturt dna seiL.
323-229,(3)4,tnempoleveD dna noitingoC fo lamuoJ laroM:gniyl fo noitpecnoc s,nerdlihc gnuoV."