چکیده:
دیدگاه های متفاوتی درباره فاعل معجزه ارائه شده است. برخی خداوند را فاعل معجزه می دانند و بسیاری نیز انتساب معجزه به پیامبر، صالحان و ... را پذیرفته اند. قاضی عبدالجبار معتزلی، فاعل معجزه را خدا دانسته و جواز فاعلیت پیامبر را نیز پذیرفته است. سویین برن نیز نظر مشابهی دارد. هر چند آرای این دو متفکر در این مسئله مشابه است اما از آن جا که عبدالجبار، دیدگاه خود را با دلایل متعددی همراه کرده است، دیدگاه او به لحاظ اثباتی بالاتر از دیدگاه سویین برن قرار می گیرد. با توجه به این نمونه، می توان این نظر را مطرح ساخت که سنت کلامی مسلمانان، مخصوصا در مباحث مربوط به معجزه، آرائی هم سنگ و حتی عمیق تر و دقیق تر از الهیات معاصر مسیحی در بر دارد.
خلاصه ماشینی:
"» (عبدالجبار معتزلی، بیتاـالف، ص569) اصطلاحاتی مانند «تقدیرا» و «در حکم» نشان دهندة این است که عبدالجبار، فاعلیت مباشر غیر خدا در معجزه را نیز محتمل دانسته و پذیرفته است که میتوان خداوند را به عنوان فاعل نهایی طولی معجزه معرفی کرد.
دلایل فاعلیت پیامبر در معجزه دلیل عبدالجبار برای انتساب معجزه به پیامبر، بر اساس تقسیم بندی معجزات به دو گونة اصلی شکل میگیرد: یکی معجزاتی که جنس 19 آنها تحت قدرت انسانها نیست، مثل زنده کردن مردگان و تبدیل عصا به مار؛ و دیگری معجزاتی که جنسشان مقدور انسان است، مثل جابهجا کردن کوه که جنس آن حرکت است و در حیطة قدرت انسان قرار دارد (عبدالجبار معتزلی، بیتاـب، ج15، ص204؛ همو، بیتاـالف، ص569).
طرفه اینکه یکی از دلایل او بر نادرستی اعتقاد به عدم فاعلیت خدا در اعراض چنین است که بر این اساس، نمیتوان بیشتر معجزات را فعل خداوند قلمداد کرد و بدین صورت، دلالت معجزات بر پیامبری انبیاء باطل میشود (عبدالجبار معتزلی، بیتاـب، ج9، صص23و93).
آنچه حائز اهمیت است اینکه هر چند ارائه الگوی رفتاری فاعل معجزه، تا حدود زیادی به نظریة عبدالجبار شبیه است و سویینبرن نیز به مانند عبدالجبار، درصدد معقول سازی و استبعاد زدایی از رخداد معجزه است؛ اما در صورت حذف فاعلیت خداوند از نظریة عبدالجبار، یکی از عاملهای اساسی آن حذف شده و نظریه ناکارآمد میگردد، در حالی که چنین الزامی در بیان سویینبرن وجود ندارد و با تغییر فاعل معجزه، اتفاق خاصی نمیافتد."