چکیده:
مهم ترین مسئله مناقشه برانگیز در میان متفکران قرون وسطا، نحوه وجود کلیات بود که با پرسش های مهم فرفوریوس در «ایساغوجی» آغاز گشته بود. ترجمه این کتاب از زبان یونانی به لاتینی و شرح آن به دست بوئتیوس و پاسخ های او به پرسش های سه گانه فرفوریوس، سبب مهمی در شکوفا شدن مسئله هستی شناسی کلیات بود که در نهایت، به پیدایی سه دیدگاه واقع گرایی، مفهوم گرایی و نام گرایی در این باره منجر شد. با این همه، به نظر می رسد که یکی از علل مهم بسط و گسترش این مسئله در قرون وسطا، ارتباط وثیق آن با آموزه های مهم کلام مسیحی ـ آموزه هایی چون علم پیشین خداوند به مخلوقات، تثلیث خداوند و گناه نخستین ـ بوده است. بنابراین می توان مدعی شد که انگیزه های کلامی متفکران قرون وسطا، در شکوفایی و بسط مبحث کلیات تاثیر بسزایی داشته است. یکی از مسائل مهم کلامی که ارتباط تنگاتنگی با مسئله کلیات داشته، آموزه گناه نخستین است که تبیین ماهیت آن و نیز نحوه انتقال آن از آدم و حوا به نسل بشر از سوی برخی متفکران قرون وسطا، موجب پیدایی نظریه ای با عنوان واقع گرایی جمعی، در بحث هستی شناسی کلیات گردید.
خلاصه ماشینی:
"از نظر او، هر انسانی مرکب از دو چیز است: یکی طبیعت 52 که به واسطة آن، او همانند دیگر انسانها، یک انسان تلقی میشود؛ و دیگری شخص 53 که به واسطة آن، از دیگران متمایز میشود و در این حالت با ضمایر «این» یا «آن» و یا اسامی خاصی همچون «آدم» یا «هابیل» مورد اشاره قرار میگیرد (Anselm, 2000, p.
او، با رد دیگر اشکال واقع گرایی در باب کلیات، چنین گفته است: «بنابراین، نظر من این است که نوع، صرفا ذات انسان نیست که در سقراط یا هر فرد دیگری وجود داشته باشد؛ بلکه مجموعة کاملی از آنها به عنوان موادش است.
دیدگاه ژوسلین مبنی بر اینکه اجزاء حقیقی یک کلی را به عنوان یک کل تام، ذوات افراد شکل میدهند نه خود افراد، کمک میکند تا از این اشکال آبلار رهایی یابد مبنی بر اینکه طبق نظریة مجموعی بودن کلیات، دستها یا پاهای سقراط نیز باید اجزای واقعی نوع انسان تلقی شوند؛ زیرا با تحلیلی که ژوسلین ارائه میدهد، دست یا پای سقراط بخشی از ذات او تلقی نمیشوند؛ چرا که ما میتوانیم دستها یا پاهای سقراط را قطع کنیم، در حالی که ذات او همچنان باقی است (Arlig, 2005, pp.
بنابراین هر چند آنسلم و ادو مستقیما به بحث کلیات نپرداختهاند؛ ولی در مباحث آنها دربارة نحوة انتقال گناه نخستین، اشاراتی به گونهای از واقع گرایی در باب کلیات است، که به نظر میرسد بر متفکران بعدی قرون وسطا اثر گذار بوده است."