چکیده:
هدف نوشتار حاضر، نشان دادن مبنای اصلی روایت بر اساس عنصر حرکت است؛ حرکتی به سوی خاستگاه واقعی و منشا اساطیری قهرمان – خاستگاهی عجین شده با نور- که با گذر از موانع و ستیز با آنان- به تعبیر یونگ نبرد با سایه- امکان پذیر می شود. چگونگی گذر از این موانع با یاری پیر که واسطه ی آشتی بین دو جنبه ی به ظاهر متضاد و ناهم گون قهرمانان و راهنمایی قهرمانان در بند و هبوط یافته به خاستگاه مینویشان می گردد، میسر می شود. جذابیت عبور از موانع، شامل سرسپاری، تجربه ی استعلای حیات و مساله ی بازگشت جاودانه است. بدین منظور مبنای روایت را با یاری از ساختار هفتگانه ای که در حوزه ی ریخت شناسی وجود دارد - البته با اندکی تفاوت - نشان داده ایم، سپس به چگونگی پیوند این عناصر با انگاره ها و باورهای اساطیری و مبحث توتم پرداخته ایم.
خلاصه ماشینی:
"دقتنظر نویسندهی این اثر در بیان تکتک جزییات نیز درخور تأمل است؛برای مثال:توجه به زوج(زنو مرد)بودن قهرمانان داستان دقیقا با اساطیر ایرانیان مبنی برزوج بودن نخستین نمونهی بشر(مشیو مشیانه)به شکل ریواس،با گزارش«بندهش»منطبق است.
» (کریستنسن،1364:56) به هرصورت،بازتاب گیاهپیکری اولیهی انسان و سرمنشأ اساطیری آن،در داستان «اسطقس»دانشور نمود خود را یافته است؛آنجا که روای از زبان پیر میگوید:«سنگ خواهد گفت:بنیاد خلقت شما همیندو گل[سفید]و همیندو شاخهی ریواس است.
»(دانشور،1386:14) درکنار انتساب نخستین نمونهی بشر به گیاه که از منظر توتمیسم قابل بررسی است و گویای دانش و توجه دانشور به اساطیر ملی و ایرانی است،حضور عنصر نمادین گل سفید نیز در کنار ساقهی ریواس،مفهوم اساطیری و نمادین مرحله نباتی و گیاهپیکری بشر را تقویت میکند و صورت دیگر ارتباط انسان با گیاه را نشان میدهد.
این امر،افزون براینکه گویای امتیاز ویژهی پیر در داستان است،پاسخ آنان نیز ضرورت رفع موانع و مشکلات را برای نیل به هویت راستین در نزد قهرمانان داستان دوچندان میکند و آنان درپی دلالات پیر و همچنین پالوده شدن به دلیل گذر از خوانها و اثبات شایستگی خویش به حقیقت راستین خود دست مییابند.
»(دانشور،1386:14)پیر دستیافتن به گیاه ریواس و چیدن آن را ماحصل سلوک و راز بختیاری دودلداده معرفی میکند؛پس پیوند با این توتم و همذات شدن با آن،مرحلهی فرجامین سفر هرقهرمانی است که با مسالهی«تجدید حیات»و مطرح شدن«بازگشت مجدد»به خاستگاه اولیهی خویش از رهگذر عبور از مشکلات،تلفیق مییابد.
نقش پیر در این روایت،علاوهبر آگاهکردن قهرمانان داستان از یکمنشأ اساطیری که با مباحث توتمیسم مرتبط است،آگاهکردن آنان نسبت به موانع و خوانها و همچنین آشتیدهندهی دوجنبهی به ظاهر متضاد و ناهمگون قهرمانان(یعنی قهرمانان هبوط یافته)است."