چکیده:
ارائة تحلیلی جامع و روشمند از فرهنگ برای تصمیمگیری بهینه، همواره از دغدغههای اصلی نظام مدیریت فرهنگی کشور بوده است. بدون دسترسی به اطلاعات صحیح و دقیق از وضعیت گذشته و حال فرهنگ کشور، نمیتوان بهگونهای مناسب و اطمینانبخشی تصمیم گرفت. گردآوری اطلاعات صحیح و دقیق و تحلیل کارآمد آن، نیازمند الگوهای جامعی است که تمام ابعاد نظام فرهنگ و تعاملات حساس آن با سایر نظامها را در مدنظر قرار دهد.در این مقاله، با روش تئوری مفهومسازی بنیادی و با بهرهگیری از یافتههای آخرین مطالعات ملی حوزة فرهنگ، الگوی مفهومی جامعی شامل اجزا و عناصر نظام فرهنگی، مؤلفههای فرهنگ، سطوح فرهنگ و تعاملات آنها ارائه میشود.
خلاصه ماشینی:
"به هر حال، در بررسی وضعیت جامعة ایرانی، متناسب با این موضوع، پرسش مهمی مطرح میشود و آن اینکه اکنون که الگوی فرهنگی اسلامگرایی دنیای معاصر را دچار تحول اساسی کرده است، چرا به الگوپردازیهای فرهنگی این اندیشه در جامعة ایران توجه نمیشود؟ و چرا با وجود نقش بیبدیل امامت در الگوسازی فرهنگی و اجتماعی، فرهنگ ملی به شایستگی از آن بهرهبرداری نمیکند؟ چرا از سرمایههای معنوی فرهنگ ایرانی- اسلامی در چرخة جامعهسازی ایمانی استفاده نمیگیرند؟ و دردناکتر از همه، چرا الگوی زیستی و رفتاری بخشهایی از جامعه ما باید الگوهای بیاخلاق، هرز و پوچ غربی باشد؟ طراحی و ترسیم سازوارة فرهنگ ملی، تعیین جایگاه اجزای خرد و کلان آن و تبیین نوع ارتباط و تعامل آنها، هندسة مناسبات فرهنگی اجتماعی امروزین ما را شکل خواهد داد.
مهمترین ویژگیهای الگوی پیشنهادی را میتوان بدین صورت بیان کرد: ـ رویکرد راهبردی و کلان در مدیریت فرهنگی؛ ـ شکلگیری الگوی فرهنگ در بافت دینی و توجه به شاخصهای آن در مرحلة طراحی؛ ـ رویکرد کلان نظاممند در سطح ملی به فرهنگ و تعیین عناصر ورودی، فرایند و خروجی فرهنگ و پیامدهای آن در جامعه؛ ـ برقراری ارتباط جامع بین فرهنگ به عنوان یک نظام با سایر نظامهای اقتصادیـ مالی، اجتماعی- انسانی، سیاسی- قانونی و فناوری- اطلاعاتی؛ ـ تحلیل سطوح فرهنگ و نگاه واقعبینانه به فرهنگ اسلامی در نظام بینالملل؛ توجه به فرصتها و تهدیدات کلان ملی و بینالمللی فراروی فرهنگ؛ ـ توجه به چشمانداز بیست سالة جمهوری اسلامی ایران در تحلیل فرهنگ."