چکیده:
نهاد به عنوان یکی از عناصر ساختی و یکی از بنیادهای اصیل و رکین نظام اجتماعی بخش قابل توجهی از ادبیات موجود علوم اجتماعی را به خود اختصاص داده است. این موجودیت اجتماعی تاریخی اگر چه تاکنون از منظرهای مختلف مورد بحث و بررسی و واکاویهای مفهومشناختی و وجودشناختی قرار گرفته است اما با رویکرد درون دینی کمتربدان توجه شده است.این نوشتار درصدد است تا ضمن مرور ادبیات جامعهشناختی این حوزه به بازخوانی و کاوش تحلیلی مفهوم نهاد، فرایند شکلگیری و هویت یابی، عناصر و مولفههای تشکیل دهنده، ویژگیها و مختصات، ضرورتهای ساختاری و کارکردی، گونه شناسی، آثار و نتایج، جلوهها و مظاهر عینی، ارتباطات چندگانه نهادها با یکدیگرو با سایر عناصر محیطی؛ نیم نگاهی نیز به خطوط کلی اندیشه اسلامی در این خصوص و مفاهیم متناظر و دارای قرایت معنایی و مصداقی با این مفهوم، درچارچوب قرآن کریم بیافکند
As one of the structural elements and fundamental foundation of social system institution covers a considerable part of sociological literature. Although this socio-historical entity has been dissected from different angles and examined symantically and ontologically، no serious study based on intra-religion approach has been made in this regard.
After reviewing the sociological literature of this field، the present paper scrutinizes minutely the concept of institution، the course of its development and its components، its distinctive features، the structural and functional prerequisites، typology، the effects and outcomes، the concrete manifestations، and the manifold relations of the institutions with one another and with other environmental elements. Furthermore، it sheds light on the main outlines of Islamic thought in this respect and on the corresponding concepts which have conceptual and symantic affinity with this concept، by referring to the holy Quran.
خلاصه ماشینی:
"این نظام میان اعضای جامعه براساس مجموعهای از اصول و معیارهای مشترک دریافتی از نظام فرهنگی همبستگی و هماهنگی ایجاد میکند، وفاداری به اصول و پیمانه را پدید میآورد، حدود آزادی عمل را تعیین میکند، رفتارهای بایسته و نابایسته در هر موقعیت را متناسب با اقتضائات فرهنگی مشخص میسازد، نظام نقشها را متناسب با پایگاههای اجتماعی تعیین و تعریف میکند، نظارت و کنترل رسمی و غیررسمی خود را بر فرایند کلی امور اعمال میکند، نظام پاداش و تنبیه را متناسب با میزان سازگاری و ناسازگاری افراد با معیارها و انتظارات اجتماعی تأمین میکند، شبکة ارتباطات درونی و بیرونی را طراحی وتنظیم میکند، ساز و کارهای لازم را برای بهبود هرچه بیشتر زندگی اجتماعی مستمر فراهم میآورد، موانع و آسیبهای اجتماعی را رفع و رجوع میکند، شرایط لازم را برای تولید نسل جایگزین فراهم میسازد، فرهنگ جامعه را به مثابة میراث پیشینیان به آنها منتقل میسازد و بدین وسیله ارتباط میان نسلی را در یک تسلسل تاریخی و توالی خطی فراهم میآورد و...
اعطای جهانبینی معقول، نظام ارزشی مطلوب، الگوهای هنجاری جامع، ترسیم تلویحی سبک زندگی مؤمنانه، ایجاد ظرفیتهای انگیزشی متناسب، طراحی سازوکارهای لازم برای نیل به معیارها و قواعد مورد نیاز در احوال متغیر و متناسب با شرایط زمان و مکان و به بیان دیگر، استنباط احکام متغیر از احکام ثابت، تمهید مقدمات لازم برای جامعهسازی و اجراییشدن احکام اجتماعی، به ویژه از طریق تشکیل حکومت ولایی و ساختارهای پهندامنة نهادی، بخشی از تدابیرکلان اسلام برای تحقق این مهم و جامعهسازی برای تأمین اهداف منظور است."