چکیده:
سهروردی در اواخر کتاب حکمه الاشراق به راه های هفت گانه ای اشاره می کند که وصول به مرحله هفتمین آن، مایه روشنی چشم سالک سیار خواهد بود. شارحان قدیم حکمه الاشراق این مسالک هفت گانه را عبارت از حواس پنج گانه ظاهری به علاوه قوه متخیله (و قوه عاقله) دانسته اند. اما به نظر می رسد که مقصود شیخ اشراق از این راه ها، همان «هفت وادی سلوک» باشد، مخصوصا بدان نحوی که از ابوطالب مکی صاحب کتاب قوت القلوب نقل کرده اند
خلاصه ماشینی:
در هیکل هفتم آمده است:«و فی المستشرقین لانوار اللّه رجال وجوههم نحو ابیهم المقدّس یلتمسونالنور فیتجلّی لهم جلایا القدس کما انذرت الزورة القارّ ذات اللالق ان هدایة اللّه ادرکت قوما اصطفّوا باسطوا مجموعهای از سهروردی باقی مانده است تحت عنوان الواردات والتقدیسات1کهسراسر مشتمل بر این طرز کلام است،چه در حکمة الاشراق و چه در هیاکل النور وẒایدیهم ینتظرون الرزق السماوی فلمّا انفتحت ابصارهم قد وجدوا اللّه مرتدیا بالکبریاء النوری القاهر کلالانوار الممتنع اکتناهه اسمه فوق نطاق الجبروت و تحت شعاعه قوم الیه ینظرون».
هانری کربن در خصوص این کتاب چنین آورده است:«کتاب الوارداتو التقدیسات ما را به دیدگاه اساسی سهروردی رهنمون میشود:«حکیم متأله معارف فلسفی خود را ازذوق عرفانی خویش دور نگاه نتواند داشت.
واردات سهروردی حقیقت این است که بنا به سخن سهروردی،کل مطالب کتاب حکمة الاشراقتوسط«النافث القدسی»(دمنده قدسی که همان سروش باشد)در روزی شگفت،ناگهان و به یکباره،در دل(روع)وی القا شده است،اما وی به سبب سفرهایی کهپیش میآمده،ناچار در طول چند ماه،آن الهامات را به رشته تحریر درآورده است(سهروردی،1380،ص 259).
اما چون راههفتم در بیان شهرزوری انوار مجرده شمرده شده که با پنج حسّ ظاهری و یکی ازحواس باطنی(مجموعا شش راه)مناسبتی ندارد،قطب الدین شیرازی راه هفتم راهمان«عقل»دانسته و نوشته است:«خمس منها الحواس الظاهرة و سادسها القوةالمتخیلة من الحواس الباطنة و سابعها القوة العقلیّة التی بها یدرک عالم الانوارالمجردة»(قطب الدین شیرازی،چاپ سنگی،ص 547)صاحب کتاب انواریه که خود یکصوفی متعلق به سلسله چشتیه هند بوده است،سخنان قطب الدین شیرازی را درشرح واردات به فارسی ترجمه کرده،ولی عبارت مورد بحث این مقاله را نیاوردهاست.