چکیده:
یکی از دغدغههای فکری بشر، بحث از نمایندگان خداوند در زمین است؛ یعنی پیامبران الهی که واسطة بین خدا و انسانها هستند. از سوی دیگر، چون این واسطهها، پیام الهی را توسط وحی به انسانها منتقل میکنند، و اساس وحی را هم (کلمه) تشکیل میدهد، بررسی نقش وحی در سه دین مهم ابراهیمی ضروری است. البته، شریعت موسوی و محمدی( از جهات بسیاری نزدیک به هم است. گرچه در هزاره دوم، پس از موسی( و قبل از پیامبر اکرم(، دینی الهی آمده است که اصل و نهاد آن با دو حدش، یعنی یهود و اسلام برابر است و تأکید بر توحید دارد، اما در درون مسئله توحید، بحث تجسد خدا در عیسی( را مطرح نموده است. در مسیحیت، کلمه وحیانی الهی یا حکمت دین یهود و عقل و نور محمدی(، که بعدها در اسلام مطرح شد، ناگهان تبدیل به تجسد شده است. با توجه به این، کوشش نمودهایم بحث حکمت در یهود، تجلی امکانی واسطه الهی در جهان اسلام و واسطه وجوبی آن، در مسیحیت را به نقد بگذاریم؛ چراکه تبیین این پدیده در یونان باستان، روشنگر «حکمت» موسوی، «تجسد» عیسوی و «واسطه فیض» محمدی است؛ که درصدد یافتن رابطه بین انسان و خالق هستند.
One of the intellectual matters of concern to man is the question of God's deputies on the earth، i.e. the divine prophets who are mediators between God and men. On the other hand، it is necessary to study the role of revelation in three important Abrahamic religions because it is these mediators who deliver to man divine message through revelation and the (Logos) word is the basic element of revelation. No doubt، Mosaic and Mohammadan Shari‘ahs (Laws) are similar to one another in many respects. Although in the second millennium، i.e.، after Moses (peace be upon him) and before the Holy Prophet of Islam (peace be upon him)، a divine religion was revealed which is، in principle، similar to the two religious، Judaism and Islam، and it emphasizes on monotheism، but the idea of the Incarnation (of God in Jesus) (peace be upon him) was included in monotheism. In Christianity، the revealed divine word or Mosaic wisdom and Mohammadan light and reason، which was later introduced to Islam، has suddenly changed into the Incarnation. Given this، the present paper discusses and comments on Mosaic wisdom، contingent Self-disclosure of divine mediation in Islam and necessary mediation as its counterpart in Christianity، because there is an explanation of this phenomenon in ancient Greece Mosaic "wisdom"، Chiristian "Incarnation"، and Mohammadan "mediation of bounteousness" which seeks to underline the relationship between man and creator.
خلاصه ماشینی:
"م) شروع شده بود، تحت تأثیر فلسفة یونان و عقائد افلاطون، معتقد به جوهر معنوی عالم یا «عقل» شد و میگفت: خدا گرچه در ذات خود متعال است، ولی به عنوان عقل الهی در همه آفریدهها حضور دارد.
یهودیان یونانی زبان هم با آشنا شدن با فلسفه رواقی، که در عقل (لوگوس) قانونی طبیعی را میدید که هم بر جهان مادی و هم بر جامعه بشری حاکم است، این نظریه را با تعلیم عهد عتیق، مبنی بر اینکه خدا جهان را با کلمه «لوگوس» خود آفریده است، موافق دیدند.
» 240 یوحنا با این عبارت و شبه آن بیان میکند که «کلمه واسطه» که بین خدا و خلقت عالم واسطه است، همان کلمه مجسم، یعنی عیسی مسیح است.
245 بالاخره اینکه کلیسا زمانی که تأکید میکند بر تجسد و اینکه واقعا خدا بود که متجسد شد، دقیقا نمیتواند ثابت کند آنچه تجسد یافته، و آنچه عیسی او را پدر میخواند، یکی باشد، 246 بلکه آنچه که تجسد یافت است، همان است که در انجیل چهارم، کلمه (پسر) نامیده شده است.
مثلا در مرقس میگوید: «لیکن از ابتدای خلقت خدا ایشان را مرد و زن آفرید» 248 یا میفرماید: «عیسی او را جواب داده گفت: اول همه احکام این است که بشنو ای اسرائیل، خداوند، خدای ما خداوند واحدست» 249 در بعضی موارد، عیسی خدا را پدر میخواند که در عهد عتیق هم پدر نامیدن خدا، هست.
خلاصه اینکه، لوگوس مجسم بودن مسیح، و واسطه خلق قرار گرفتن او، گفتاری است که با عقل سازگار نیست و علمای مسیحی اولیه، احتمالا این را از ارتباط با مشرکان و کفار آن زمان گرفتند؛ چراکه در بین رومیان و یونانیان مصر، سوریه و هند مکاتب وثنیت رواج داشت."