چکیده:
ادیان ساختگی برای ادامه حیات خویش، به هر چیزی متمسک میشوند تا مشروعیت خود را اثبات نمایند. بهائیت نیز به لحاظ ماهیت خود، خارج از این قاعده نیست؛ بدین منظور دست به دامن «تأویل» میشود. این مقاله با رویکرد نظری و روش کتابخانهای، با هدف خلع سلاح این مدعیان، با پس از تعریف واژه تأویل، بررسی ارتباط آن با «تنزیل» و «اقتباس» و همچنین بررسی خود این واژه در قرآن و بیان نمونههایی از تأویلات بهایی، درصدد ابطال این مدعا برآمده است.
Apocryphal religions resort to every possible argument in order to establish their legitimacy and be able to survive. With regard to its nature، Baha'ism is not an exception، so it resorts to providing "exoteric commentary". The present paper tries to nullify this claim and refute such claims، using a theoretical approach and library method. So، the term "exoteric commentary is defined، its relationship with "literal meaning"، and "modification" reviewed and the term used in the Quran، investigated. The paper cites some examples from Baha'i exoteric commentaries.Key words: .
خلاصه ماشینی:
"دلیل این مدعا، که مراد از «وجه الله»، در آیة شریفه «کل شیء هالک إلا وجهه»، میرزا حسینعلی است، چیست؟ دلیل بر رد ادلهای که خدا را مصداق آیه میداند، همچنانکه مفاد آیه است، کدام است؟ اینکه مراد از مصیبت و بلا، که در کتب مقدس آمده، واقعه بدشت باشد، که طی آن قرةالعین کشف حجاب نموده و مدعی نسخ اسلام شد، به راستی چه دلیلی بر این ادعا اقامه شده است؟ فرضا که این ادعا درست باشد، آیا این خود، رد مدعای بهائیت نیست؟ چگونه میتوان از یکسو، ادعای نسخ اسلام نمود و از سوی دیگر، نسخ اسلام را بلا معرفی کرد؟ آیا این دو جمله از تناقضات بهائیت نیست؟ در این جمله، «باب و بها الی آخر الذی لا آخر له ظاهر خواهند شد»، 682 منظور از این کلام چیست؟ اگر مراد این است که آندو، تا ابد اشراف بر دنیا دارند، 683 لازمة آن اثبات نبوتشان است که هیچ دلیلی بر آن اقامه نشده است.
ولی اگر منظور وی از کتب الهی، «بیان»، «اقدس» و «ایقان» است و منظور از خدا، خودش است، این نظریه باطل است؛ زیرا نه او خداست، نه باب و نه آن دو کتاب، الهیاند؛ چراکه اوصافی مانند: غیرآسمانی، غیرمعقول، غیرفطری، غیرقابل فهم، غیرعملی، مغلوط، اصلاحی، تأویلی و متناقض بودن، که از طریق تفکر در کتب ـ همچنانکه خود بها امر کرده است ـ به دست میآید، مانع از پذیرش و عمل به آنها میگردد."