چکیده:
مقاله حاضر درباره ساختار گروه تصریف فارسی نوشته شده است. بر اساس دستورگشتاری، واحد تحلیل نحوی زبان جمله است. هر جمله کمینه زبان، هستـه تصریف است. در این مقاله نشان می دهیم که هسـته گروه تصریف فارسی همان هسته مطابقه فاعلی است که در انتهای جمله قرار می گیرد. به عبارت دیگر IP در فارسی هسته انتها است. در سطح بیشینه ی فرافکن میانی ، گروه زمان متمم هسته تصریف است، گروه وجه متمم هسته زمان، گروه نمود متمم هسته وجه و بالاخره گروه فعلی متمم هسته نمود. در فرآیند تبدیل هر گزاره به کنش زبانی (جمله)، فعل از هسته فعلی به ترتیب به هسته های تصریفی مذکور حرکت می کند و در هر مرحله مفهوم یکی ازمقولات دستوری نمود، وجه، زمان و مطابقه فاعلی به آن افــزوده می شود. نشانه هایی که حامل این مفاهیم اند عناصر تصریفی اند که به شکل فعل کمکی، وندو یا واژه بست به بن فعل اصلی افزوده می شوند. بر اساس یافته های این مقاله تنها فعل کمکی در فارسی «بــودن» است که به سه صورت «است»، «بود» و «باشد» در گره تصریف فارسی ظاهر می شود. دیگر عناصر تصریفی تکواژ زمان، تکواژ وجه و شناسه مطابقه فاعلی هستند. سرانجام تحلیلی برای گروه تصریف فارسی در چهارچوب نظریه ایکس تیره بیان شده است. پیشنهادهایی نیز برای ساخت های آینده، مستمر و مجهول فارسی ارائه گردیده است.
This paper was written on the structure of Inflection Phrase (IP)in Persian. In the Framework of X’ – Theory. IP is the unit of syntax analysis of language. In other words، every sentence is an IP. In Persian TP، MP، AspP and VP are the complements of I، T، Mood and Asp. During the inflection process، the head V cyclicly moves to the above mentioned head to accept the national content of aspect، modality، tense and subject agreement. The markers stand for these notional categories are of auxiliaries، affixes or clitics. In Persian، the only auxiliary verb is “budan” (in three forms: “ast”، “bud” and “bash”) which is appeared in the node of inflection. The other inflectional markers are tense، mode and subject agreement markers. Finally، we have analysed Persian inflection phrase on the basis of x-bar theory.
Consequently، some key points and hints are proposed on Persian future tense، continuous aspect and passive voice
خلاصه ماشینی:
"یکی از آن آزمونها این است که آیا مجموعه کلمههای مورد نظر میتواند در«همپایگی با سازه مشترک»3 شرکت کند؟به بیان دیگر میخواهیم بدانیم آیا میتوان از دو جمله(یا دو گروه فعلی)همپایه،مجموعه عناصر تصریفی یکی را حذف کرد؟در مثال(3)«مریم به مدرسه رفته بود»و«مریم زود برگشته بود»همپایهاند.
به منظور شناسایی سایر عناصری که در مقوله تصریف زبان فارسی میگنجند،باید توجه کرد که مقولات دستوری دیگری نیز وجود دارند که زبانها میتوانند بیان برخی از آنها را بر عهده عناصر تصریفی خود بگذارند،مانند:نمود،پرسشسازی،منفیسازی،تأکید،نشانداری فاعلی و مفعولی و مطابقت فاعلی و مفعولی.
ذکر این نکته ضروری است که«بایستن»و«شایستن»که به صورت«باید»و«شاید»در جملههای فارسی ظاهر میشوند1 و در آثار بسیاری از دستورنویسان فعل کمکی خوانده شدهاند،2 از نظر نگارنده در فارسی امروز هویت فعلی ندارند و آنها را میتوان دو قید به حساب آورد که مفاهیم التزام و احتمال را به مفهوم گزارهای جمله میافزایند.
» وی با تأکید بر اینکه فعل زیر مقولهسازی شده به صورت جامد و غیر قابل تجزیه2 از واژگان زبان انتخاب میشود نمودار درختی زیر را برای این ساخت ارائه میدهد: نمودار 8: (به تصویر صفحه مراجعه شود) (همهجا) نمودار(8)یانگر نوعی از انضمام فعلی است که در آن فعل بالاتر یک گروه فعلی را به عنوان متمم خود میگیرد و هسته آن را وادار میکند که به جایگاه بالاتر حرکت کرده با فعل بالاتر یک (1).
نتیجه این مطالعه آن است که تنها فعل کمکی در فارسی فعل«بودن»است که در ساختهای مختلف جمله فارسی در سه شکل«است»،«بود»و«باش»ظاهر میشود و به همراه تکواژ گذشتهساز و شناسههای فاعلی سازه تصریف فارسی را شکل میدهد."