خلاصه ماشینی:
"تا موقعیکه خود را به مطالعه درباره صنایع یا بنگاههای فردی براین فرض که مجموع منابع تولیدی که مشغول بکار میباشند ثابت است وشرایط سایر مؤسسات دیگر نیز موقتا ثابت هستند محدود کنیم ما را باخصوصیات برجسته پول سروکاری نخواهد بود ولی بمجرد اینکه با اینمسئله که چه چیز حجم تولید و اشتغال را مشخص میکند مواجه میشویماحتیاج مسلم ما به یک تئوری کامل پولی نمایان میگردد.
(1)-تقاضای موثر به نسبت تغییرات مقدار پول تغییر نمیکند (2)چون منابع تولید متجانس نیستند هزینهها به هنگامی کهسطح اشتغال متدرجا افزایش مییابد کاهش خواهد یافت و ثابت نخواهند ماند (3)از آنجائیکه منابع تولیدی قابل تعویض بین واحدهای مختلفنیستند ممکن است عرضه گروهی از منابع درحالیکه تعدادی از آنان بیکارهستند و میتوان از آنان برای تولید استفاده کرد غیر حساس گردند.
(5)حق الزحمه عوامل تولیدی که در تولید آخرین واحد شرکتدارند به یک نسبت تغییر نمییابند بدین ترتیب ما میبایستی ابتدا اثر تغییرات حجم پول را بر تقاضایمؤثر مطالعه کنیم و سپس اثر افزایش تقاضای مؤثر را که بخشی باعث افزایش حجماشتغال و قسمتی موجب ازدیاد سطح قیمتها میگردد را مورد مطالعه وبررسی قرار دهیم.
(5)اولین فرض ساده ما عبارت از این بود که مزد عوامل تولیدی که درهزینه نهائی دخالت دارند به یک نسبت تغییر میکند ولی در حقیقت چنیننیست و نرخ مزد عوامل تولید که بصورت پول پرداخت میشود هرکدام تابعمشخصات مخصوصی تغییر میکند و در تغییر مزدها هر کدام از عوامل مختل با سستیمختلفی را نشان میدهند خصوصا آنکه عرضه این عوامل در مقابل تغییرات مزد اسمیکه پیشنهاد میشوند متفاوت است و اگر چنین بود گفتن اینکه سطح قیمتهاترکیبی از دو عامل مزد حجم و اشتغال است امکان داشت."