چکیده:
این گفتار با عنوان «خاستگاه سخن از نگاه مولوی» با مقدمه ای در موضوع غیبی و وحیانی بودن خاستگاه سخن و اصالت کلام نفسی یا کلام الله ـ بر پایه ی اصول و مبانی کلام اشعری ـ و با تاکید بر ارزش و اعتبار ویژه ی سخن و جایگاه موجودات به عنوان کلمات خداوند در قلمرو هستی شناسی مولوی آغاز می شود و جایگاه ساحت ازلی و ابدی الهی را به عنوان سرچشمه ی اصیل و راستین و خالق و مالک سخن، همچنین گوینده و شنونده ی حقیقی سخن که سرانجام سخن بدان بازمی گردد، می نمایاند. ماهیت نسبت کلمه ی خلاقه ی (کن) با سایر مراتب هستی و پیوند ناگسستنی و ذاتی آفرینش با کلمه و رابطه ی زبان و هستی از مسائل مطرح در این بخش است. در ادامه با تفصیل بیشتر به این پرسش بنیادین که چگونه در قلمرو الوهیت، کلام نفسی که به عالم غیب، جهان حقیقت و معنی و به عبارتی به بالاترین تراز وجودی تعلق دارد، در جهان آفرینش و عالم شهادت عیان و آشکار می گردد، می پردازد. بدین ترتیب در دو فصل جداگانه موقعیت هستی شناسانه ی سخن و پیوند، ارتباط و نسبت کلام الله یا کلام نفسی و ازلی خداوند با: 1. الست و میثاق ازلی 2. انسان کامل مورد بررسی قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
3. چکیده این گفتار با عنوان «خاستگاه سخن از نگاه مولوی» با مقدمهای در موضوع غیبی و وحیانی بودن خاستگاه سخن و اصالت کلام نفسی یا کلام الله ـ بر پایهی اصول و مبانی کلام اشعری ـ و با تأکید بر ارزش و اعتبار ویژهی سخن و جایگاه موجودات به عنوان کلمات خداوند در قلمرو هستیشناسی مولوی آغاز میشود و جایگاه ساحت ازلی و ابدی الهی را به عنوان سرچشمهی اصیل و راستین و خالق و مالک سخن، همچنین گوینده و شنوندهی حقیقی سخن که سرانجام سخن بدان بازمیگردد، مینمایاند.
تأکید مولانا بر اینکه «هر چه دراین عالم میبینی، در آن عالم چنانست، بلکه اینها همه انموذج آن عالمند و هر چه در این عالمست، همه از آن عالم آوردند» (همان، 62)، همچنین تشبیه سخن به آفتابی همیشه تابان، لطیف، زندگی بخشکه پرتو آن، به واسطهی تعینات عالم ماده، به جلوههای گوناگون در جهان آشکار میشود «همچنانکه تا واسطهی حرف و صوت نباشد، شعاع آفتاب سخن پیدا نشود، اگر چه دائما هست، زیرا که آفتاب لطیف است» (همان، 196)، یادآور نظر متکلمان اشعری در خصوص کلام نفسی و خاستگاه وحیانی آن است: این حقیقت یا معنا در ارتباط با الوهیت، صفت قدیم و ازلی خداوند و قائم به ذات اوست، از اینرو، با وجود بیکرانگی و نامتناهی بودن و شمول بیپایان و با وجود آنکه مشتمل بر اقسام گوناگون بیان و گزارشهایی از حوادث زمانی است، در ذات خود تقسیمپذیر و مقید به زمان و از سنخ حرف و صوت نیست و کثرت وجوه و اجزاء سخن، خللی به وحدت و بساطت ذات الهی وارد نمیآورد (تفتازانی، شرح العقاید...