چکیده:
جنبش فرهنگی تاریخنگاری اسلامی همواره تحت تأثیر عوامل مختلف قرار گرفته
است که بخشی از آنها ریشه در نیازهای حیات اجتماعی و بخشی دیگر نیز از سطوح
پیشرفت جامعهی انسانی متأثر شدهاند. در این مقاله به برخی عوامل مؤثر بر این بخش
و ویژگیهای آن توجه شده و به تناسب بحثی دربارهی مکاتب تاریخنگاری مدینه و
عراق طرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"با این اوصاف شکل کامل سیره در قرن دوم هجری در سیرهی ابن اسحاق نمایان شد وی علاوه بر توجه زیادی که در اثر خود به روایات زهری(43) داشت، در بیان تاریخ قبل از اسلام و مسئلهی آفرینش و انبیا از آثار یهودی و وهب بن منبه استفاده نموده بود؛(44) اما اینگونه به نظر میرسد که به کارگیری این روش در مکتب تاریخنگاری مدینه جا باز نکرده باشد؛ چرا که واقدی با پیروی از اسلوبهای مدنی، به اخبار پیش از اسلام توجهی نکرد و تمام هم خود را در سیره و مغازی گذاشت،(45) با این تفاوت که اثر او از نظم بیشتری نسبت به ابن اسحاق برخوردار بود.
نکتهی قابل توجه در مکتب مدنی کاربرد قصص، داستانها و اسرائیلیات در خلال روایات و احادیث تاریخی این دوره است که در آثار به جای مانده از قرن دوم از جمله سیرهی ابناسحاق به خوبی دیده میشود؛ به خصوص در بحثهای مربوط به تاریخ قبل از اسلام و آفرینش؛ اما ظهور این مسئله به دوران خلافت عمر برمیگردد؛ به این ترتیب که برای اولین بار تمیم الداری،(46) مسیحی مسلمان شده با اجازهی عمر به نقل قصه میپردازد و این آغازی بود برای ادامهی این حرکت از سوی کعب الاحبار،(47) یهودی مسلمان شدهی یمنی."