چکیده:
مهمترین رویداد تاریخی عصر اول عباسی کاربرد نیروی «استدلال» از سوی مسلمین
است که نهضت ترجمه بدان شدت بخشید. شیعهی امامی در این دوره اقلیتی بود که با
تجهیز فرق مختلف به نیروی استدلال، در وضعیت نوینی قرار گرفت. اگر چه در این
دوره، امامان شیعی شبهات فقهی، کلامی و دینی را پاسخگو بودند، به نظر میرسد
بدون توجه علمای شیعه به مسئلهی مهم نهضت ترجمه، حفظ موجودیت شیعهی امامی
چندان آسان به نظر نمیرسید؛ بنابراین متکلمین شیعهی امامی نیز همگام با فرق دیگر
(مانند معتزله) خود را به نیروی عقل و استدلال در مباحثات کلامی تجهیز کردند. در این
مقاله به متکلمین اولیهی شیعهی امامی پرداخته شده است که با مناظرات و تألیفات
خویش سهم بزرگی در حفظ تشیع امامی ایفا کردند.
خلاصه ماشینی:
"اگر چه در این دوره، امامان شیعی شبهات فقهی، کلامی و دینی را پاسخگو بودند، به نظر میرسد بدون توجه علمای شیعه به مسئلهی مهم نهضت ترجمه، حفظ موجودیت شیعهی امامی چندان آسان به نظر نمیرسید؛ بنابراین متکلمین شیعهی امامی نیز همگام با فرق دیگر (مانند معتزله) خود را به نیروی عقل و استدلال در مباحثات کلامی تجهیز کردند.
مهمترین علت شکلگیری فقه شیعه به شکلی مستقل این بود که خود امام صادق علیهالسلام نیز به این امر اشاره کرده و به شیعیان توصیه فرمود که آثار رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و سنت او و آثار اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را مد نظر داشته باشند.
از مطالعهی آرا و نظریات کلامی فلاسفهی یونانی و متکلمین اولیهی شیعه، و مقایسهی آنها چنین برمیآید که آنها نظرات مشابهی نیز داشتند؛ از جملهی این نظریات و مباحث، انکار علم قبلی خداوند دربارهی افعال آیندهی بشر بود که مورد قبول گروهی از شیعیان، از جمله هشامبن حکم و محمدبن نعمان قرار گرفت.
وی در جواب عمرو که معتقد بود امامت در همهی دوران به اختیار امت است اظهار کرد: چرا خداوند برای انسان دو چشم، دو گوش و زبان آفریده است؟ سپس از عمرو سؤال کرد: چرا خداوند برایش قلب آفریده است؟ هشام خود در پاسخ این سئوالها اظهار کرد قلب مرجع و محرک اعمال حواس است و حواس نفع و ضررها را با آن تشخیص میدهند؛ لذا نسبت امام به مردم، مانند نسبت قلب به حواس دیگر است و همچنانکه حواس مرجعی جز قلب ندارند مردم نیز مرجعی جز امام ندارند."