چکیده:
در میان مفسران، دیدگاه های علامه طباطبایی در مباحث مربوط به زیبایی و اخلاق، از غنا و برجستگی خاصی برخوردار است. نگارنده تلاش کرده است تا در حد توان، به دیدگاه های زیبایی شناسی و اخلاق علامه در المیزان بپردازد. در این راستا، چیستی زیبایی و زشتی و رابطه میان اخلاق و زیبایی در نگاه علامه تبیین شده است و روشن گردیده که ایشان، زیبایی های اخلاقی را نسبی و اضافی می داند که بخشی از آن ثابت، و بخش دیگر متغیر است. وی همچنین استناد زیبایی ها به خداوند را به صورت برهانی و مستدل مطرح و چگونگی انتساب زینت بخشی اعمال به شیطان را به خوبی تبیین می کند. در باب حکمت های زیبایی، علامه بیان دقیق و منحصر به فردی دارد و در شرح زیبایی های اخلاقی مطرح شده در قرآن، تفسیرهای ارزنده ای ارائه می دهد.
The viewpoints of ‘Allāma Ṭabāṭabā‘ī in the field of beauty and morality has a special richness and prominence among commentators.
The author has tried، as far as possible، to elucidate ‘Allāma’s viewpoints about aesthetics and ethics in Almīzān. In this respect، the nature of beauty and ugliness، the relationship between ethics and aesthetics are described in this article and it is made clear that ‘Allāma believes that moral beauty is relative، which is partly constant and partly varied. He also brings up، in a discursive and well-reasoned way، the issue of attribution of beauties to God and clearly explains how the enticement of sensual acts is attributed to the Satan. ‘Allāma has accurate and exclusive explanations on aesthetic beauties and presents valuable commentaries on the explanation of ethical beauties brought up in the Qur’ān.
خلاصه ماشینی:
"آنچه که هست، میان زیبایی و خوبی نسبت نزدیکی وجود دارد و بخشی از ارزش ها و خوبی ها مصداق زیبایی اند و چنین به نظر می رسد که زیبایی شناسی علامه که متأثر از قرآن کریم است، شامل حوزه اخلاق نیز می شود و در بیشتر مثال هایی که می زند، زیبایی های محسوس و زیبایی های اخلاقی را کنار یکدیگر می آورد.
(طباطبایی، ۵/۱۰) علامه در تفسیر آیه (الذی أحسن کل شیء خلقه) (سجده/۷)، پس از توضیح چگونگی زیبایی پدیده ها، دلیل زشت به نظر رسیدن برخی از آنها را توضیح می دهد و می نویسد: «اما اینکه میبینیم موجودی زشت و ناپسند است، به یکی از دو علت باز می گردد: یا برای این است که آن موجود دارای عنوانی عدمی است که بدی و ناپسندیاش مستند به آن عدم است، مانند ظلم ظالم و زنای زناکار.
» (همان، /۳۷۱) علامه آفرینش الهی را سراسر زیبا و حسن می خواند و زشتی را مخلوق خداوند نمی داند و می گوید: «دقت در آفرینش اشیاء و این نکته که هر آفریده ای اجزا و اندام هایش متناسب با یکدیگر است، و مجموع آن اجزا نیز مجهز به امکاناتی است که آن موجود را به کمال و سعادت خویش می رساند؛ به گونه ای که از آن بهتر و کاملتر تصور ندارد، این نتیجه را به دست میدهد که هر یک از موجودات برای خودش دارای حسنی است که تمامتر و کاملتر از آن برای آن موجود تصور نمیشود."