خلاصه ماشینی:
«هرم ترقی در غرب که در اثر جهش تاریخی مجموعه جغرافیایی خارج از جهان شرق در سده هیجدهم به واسطه ارزشهای عصر انقلاب یعنی صنعتگرائی،فردیت و نفی وراثت سیاسی عینیت یافت از یکسو متکی بر فرایند عقلانی شدن جامعه و از سوی دیگر افزایش نظارت و منترل فناوری است که قواعد قابل محاسبه را بر فعالیتها در اجتماع حاکم ساخته است.
آنچه امروزه در عمل دیده میشود این است که همزمان با گسترش سریع اطلاعات و ارتباطات و مبادلات و همگام با جهانی شدن نظام اقتصادی در بازار آزاد و اقتصادی شدن نظام جهانی و همزمان با فزونی گرفتن گروهبندیهای منطقهای و جهانی،آرمانهای کشورگرایی و استقلالخواهیهای مبتنی بر هویت ملی متمایز از دیگران نیز به سرعت گسترش مییابد»(مجتهدزاده،ص 8).
به علت نیازهای اقتصادی جوامع انسانی به یکدیگر،گستردگی روابط تجاری و بازرگانی،بین المللی شدن زندگی اقتصادی از دوران سرمایهداری صنعتی در قرون 18 و 19 وابستگی به صورت عامل تعیینکنندهای در روابط کشورها درآمده بود و از آن به بعد نیز به تدریج که نظام سرمایهداری گسترده شد این عامل به زیان کشورهای جهان سوم و به سود قطبهای پیشرفته عمل کرده است.
وقتی جهانی شدن به این مفهوم است که نظام سرمایهداری کشورهای شمال(مرکزی یا متروپل)و در رأس آنها ایالات متحده امریکا در تلاش هستند از لحاظ اقتصادی،سیاسی و فرهنگی بر کشورهای مختلف جهان مسلط شوند.
اما آثار منفی جهانی شدن: 1-ایجاد بحران برای دولتها در مسلط نبودن دولت بر منابع درآمد خود و دست برداشتن دولت از نقشهای اقتصادی و اجتماعی خویش که در نتیجه جهانی شدن اقتصاد حاصل شده و شرکتهای چندملیتی به نیابت از دولت ملی به ایفای این نقشها میپردازند.